شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهایی است که در ساماندادن به سیاستهای آموزشی، دانشگاهی و فرهنگی کشور نقش داشته است. این شورا در آغاز با هدف ایجاد هماهنگی میان نهادهای مختلف و ترسیم چشماندازی تازه برای فرهنگ پس از انقلاب شکل گرفت؛ چشماندازی که میخواست میان سنتها، ارزشها و نیازهای نسل جدید پیوندی معنادار برقرار کند. امروز، با گذشت زمان و دگرگونیهای اجتماعی، این پرسش مطرح میشود که این نهاد چگونه میتواند در شکلگیری هویت فرهنگی ایرانیان همچنان نقشآفرین باشد و با تحولات جدید همراهی کند.
ذات فرهنگ
فرهنگ در ذات خود پدیدهای پویا، چندلایه و صبور است؛ چیزی که نه با سرعت تغییر میکند و نه با یک تصمیم خلق میشود. هویت فرهنگی، برخلاف جنبههای اقتصادی یا اداری، نیازمند زمان، گفتوگو و تجربه زیسته نسلهاست. از همین رو هر نهادی که به حوزه فرهنگ ورود میکند، ناگزیر باید این ویژگی سیال و آرامانه فرهنگ را در نظر بگیرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در مسیر سیاستگذاری خود، همواره با همین پیچیدگی سروکار داشته و تلاش کرده است میان ارزشهای کلان و واقعیتهای متنوع جامعه پیوندی سازنده ایجاد کند.
بسترسازی
آنچه امروز اهمیت دارد، بازاندیشی درباره این مسئله است که چگونه میتوان به کمک نهادهایی همچون شورا، مسیر طبیعی فرهنگ را تقویت کرد. فرهنگ بیش از آنکه نیازمند هدایت از بالا باشد، نیازمند بسترسازی است؛ بسترسازی برای گفتگو، برای مشارکت خانواده و مدرسه، برای رشد اندیشه در دانشگاه، برای نشاط در هنر و رسانه، و برای ارتباط نسلها با یکدیگر. همین بسترها هستند که هویت را مستحکم میکنند و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل میسازند.
آینده سازان
یکی از عرصههایی که شورا در آن نقش جدی داشته، میدان آموزش عالی است؛ جایی که آیندهسازان کشور با دانش، مهارت و هویت اجتماعی خود روبهرو میشوند. در این عرصه، تقویت پیوند میان آزادی آکادمیک، اخلاق علمی و مسئولیت اجتماعی دانشجویان از مسائلی است که هر اندازه بیشتر به آن پرداخته شود، نتیجه آن برای جامعه سودمندتر خواهد بود. دانشگاه میتواند محل گفتوگو، پرسشگری و رشد فکری باشد و نقش شورا در حمایت از این کارکردهای بنیادین و تعیینکننده است.
تنوع فرهنگی
در سطح کلانتر، جامعه ایران امروز با تنوع فرهنگی، سرعت تحولات رسانهای و تغییرات سبک زندگی روبهروست. مواجهه با این تغییرات نیازمند نگاهی منعطف، آرام و همراه با واقعبینی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی به سبب جایگاه راهبردی خود میتواند با پذیرش این تحولات، به تنظیم رابطه میان سنتها و نیازهای جدید کمک کند؛ بدون آنکه هویت فرهنگی دچار گسست شود یا تعارضی بیثمر شکل گیرد. این همراهی میتواند با شنیدن صداهای مختلف فرهنگی، بازنگری در رویکردها و توجه به تجربه زیسته نسلهای جدید تقویت شود.
تجربه ها و معناها
از سوی دیگر، هویت فرهنگی ایران بر ستونهای متنوعی تکیه دارد؛ میراث دینی و عرفانی، ادبیات و هنر، آیینهای اجتماعی، و تجربه تاریخی مشترک. هرگونه سیاستگذاری فرهنگی، هنگامی موفق است که این تنوع ارزشمند را نه تهدید، بلکه سرمایه بداند. آنچه میتواند هویت را پایدار کند، پذیرفتن همین گستره وسیع از تجربهها و معناهاست. شورای عالی انقلاب فرهنگی، اگر بر این سرمایه تاریخی تکیه کند، میتواند میان لایههای مختلف فرهنگ پیوندی تازه و آرام ایجاد کند.
نقش «تسهیلگر»
امروز بیش از هر زمان دیگر، نیاز به گفتگو میان نسلها احساس میشود؛ گفتگویی که نه تنها تفاوتها را میپذیرد، بلکه آنها را بخشی از رشد طبیعی جامعه میداند. در این مسیر، نقش شورا میتواند نقش «تسهیلگر» باشد؛ نهادی که با فراهمکردن زمینههای ارتباط، با حمایت از توسعه فرهنگی متوازن و با تقویت نهادهای آموزشی و هنری، به استحکام هویت ملی کمک کند. این نقش، نقشی آرام، تدریجی و آیندهنگر است.
سنت و نوگرایی
در پایان، شاید بتوان گفت که آینده فرهنگ ایران، نه در شتابزدگی و نه در ایستایی، بلکه در تعادل میان سنت و نو شدن نهفته است. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز اگر این تعادل را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهد و بر تقویت بسترهای فرهنگی تمرکز کند، میتواند همچنان یکی از نهادهای مؤثر در مسیر شکلگیری هویت نسلهای آینده باقی بماند؛ هویتی ریشهدار، منعطف و همسو با نیازهای زمانه.