فعال شدن قابلیت نمایش محل اتصال کاربران در پلتفرم ایکس، بحثی را که سالها در حاشیه جریان داشت دوباره به متن آورد: دسترسی ویژه به اینترنت بدون فیلتر یا «سیمکارتهای سفید». آنچه این بار آشکار شد، تنها یک مسئله فنی نبود؛ بلکه پردهبرداری از شکافی در عدالت حوزه دیجیتال است؛ شکافی که کاربران آن را بهدرستی با اصطلاح «شهروند دیجیتال درجهیک و شهروند دیجیتال درجهدو» توصیف کردهاند و به زبان روزمره، «سفیدها» و «سیاهها». دسترسی سفید در برابر دسترسی سیاهسالهاست میلیونها کاربر برای انجام سادهترین کارهای روزانه، از ارتباط با دوستان و خانواده تا انجام امور شغلی و پژوهشی، ناچارند میان فیلتر، اختلال، وی پیان و هزینههای جانبی دستوپا بزنند. در مقابل، گروهی محدود با سیمکارتهای ویژه بدون فیلتر آزادانه و بدون محدودیت در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند.
*شهروند دیجیتال درجهیک
دوگانگی به معنای شکلگیری یک ساختار تبعیضآمیز دیجیتال است؛ ساختاری که بهطور غیررسمی؛ اما واقعی جامعه را به دوطبقه تقسیم میکند: شهروند دیجیتال درجهیک (سفید): دارای دسترسی آزاد، پرسرعت، پایدار و بدون فیلتر. شهروند دیجیتال درجهدو (سیاه): گرفتار محدودیت، کندی، هزینه مضاعف و ناامنی. این تقسیمبندی، اینترنت را از یک حق ارتباطی مشترک، به یک «امتیاز قابل تخصیص» تبدیل کرده است؛ امتیازی که بسته به موقعیت، ارتباط، یا وابستگی، کیفیت آن تغییر میکند. تناقضی که پنهان کردنی نیست افکار عمومی بهدرستی میپرسد چگونه ممکن است کسانی که خود در دسته سفیدها قرار دارند، برای سیاهها نسخه ممنوعیت و محدودیت بنویسند؟ چگونه سیاستمدار یا چهرهای سیاسی که در شبکههای فیلتر شده با دسترسی آزاد فعالیت میکند، از دیگران میخواهد همین فضا را ترک کنند یا آن را خطرناک بدانند؟ این تناقض نهتنها ازنظر اخلاقی قابل دفاع نیست، بلکه با اصل اعتماد عمومی تعارض بنیادین دارد. اگر اینترنت آزاد تهدید است، چگونه صاحبان منصب از آن استفاده میکنند؟ و اگر ضروری است، چرا تنها گروهی محدود از آن بهرهمندند؟
*طبقه ممتاز دیجیتال
شکاف میان گفتار و رفتار، هر سیاستگذاری را بیاعتبار میکند. طبقه ممتاز دیجیتال؛ نتیجه نبود شفافیت خطرناکترین بخش ماجرا، نبود یک سازوکار شفاف برای تخصیص این سیمکارتهاست. هیچکس نمیداند: چه نهادی آنها را صادر میکند، معیار انتخاب افراد چیست، تعداد دارندگان چقدر است، و چه نوع نظارتی بر این امتیازها وجود دارد. در نبود این شفافیت، «طبقه ممتاز دیجیتال» ناگزیر شکل میگیرد؛ طبقهای کوچک که خارج از قاعده عمومی حرکت میکند و از حقوقی برخوردار است که اکثریت جامعه از آن برخوردار نیستند. این نظام نابرابر، زمینهساز سوءظن، بیاعتمادی و تقویت روایت اینترنت طبقاتی است. پیامدهای اجتماعی یک تبعیض دیجیتال تبعیض دیجیتال تنها محدود بهسرعت و دسترسی نیست؛ پیامدهای آن در لایههای جامعه دیده میشود. احساس نابرابری در فضای دیجیتال، بیاعتمادی نسبت به سیاستگذاران را افزایش میدهد و مشارکت اجتماعی را تضعیف میکند.
*تبعیض اینترنتی
برای نسلی که بخش بزرگی از زندگیاش در فضای آنلاین میگذرد، دیدن این تفاوت آشکار میان «سفیدها و سیاهها» به معنای مواجهه با تبعیضی روزمره و ملموس است. این وضعیت خطرناک است، زیرا اینترنت امروز نه یک ابزار سرگرمی، بلکه بخشی از زیربنای اقتصادی، آموزشی و ارتباطی کشور است. هر شکاف و تبعیض در این حوزه، عملاً شکافی در ساخت اجتماعی و سیاسی جامعه ایجاد میکند. شفافیت؛ نخستین گام اصلاح برای پایان بحران اعتماد و نقد اینترنت طبقاتی است، نخستین شرط، شفافیت درباره ماهیت اینترنت سفید، معیارهای تخصیص، تعداد دارندگان و سازوکار نظارت است. بدون این شفافیت، محدودیت در اینترنت ناعادلانه و تبعیضآمیز است.
*جمعبندی
اینترنت سفید، بیش از آنکه ابزار ارتباطی باشد، آینهای است که ساختار حکمرانی دیجیتال را به تصویر میکشد؛ ساختاری که در آن بخشی از جامعه در طبقه ممتاز و بخش دیگر در طبقه محدود قرار میگیرند. تا زمانی که دسترسی دیجیتال بر پایه امتیاز و استثنا باشد، طبقهبندی «شهروند دیجیتال درجهیک و درجهدو» باقی میماند و افکار عمومی نسبت به آن حساس و آن را مصداق تبعیض و نابرابری میداند.