گزارش نظرسنجی آبان ۱۴۰۴ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در نگاه اول جامعهای کممطالعه را توصیف میکند؛ تنها ۴۱.۱ درصد از مردم خود را کتابخوان میدانند. اما بررسی عمیقتر نشان میدهد که مسئله کتابخوانی در ایران دیگر صرفاً به کمیت محدود نیست، بلکه با تغییر الگوهای زندگی، نوعی بازتعریف در شیوههای مطالعه در حال شکلگیری است.
اگرچه ۵۸.۹ درصد از پاسخدهندگان کتاب نمیخوانند، اما آن ۴۱.۱ درصد فعال، مطالعهای منظم و پیوسته دارند؛ میانگین ۱۸۶ دقیقه در هفته، که در مقایسه با مطالعات سالهای گذشته روندی افزایشی نشان میدهد. این «هسته سخت» کتابخوانان، با وجود فشارهای اقتصادی و هجوم رسانهها، عادت مطالعه را حفظ کرده و آن را به بخش ثابت زندگی خود تبدیل کردهاند. با درنظر گرفتن کل جامعه، سرانه مطالعه روزانه به ۱۰.۹ دقیقه میرسد؛ عددی پایین، اما نشانهای از تداوم مطالعههای کوتاه و پراکندهای که میتواند پایه عادتهای پایدار باشد.
تحول مهم دیگر، تغییر قالبهای مطالعه است. کتاب چاپی همچنان با ۵۲.۴ درصد محبوبترین منبع است، اما نزدیک به نیمی از جامعه کتابخوان به استفاده از قالبهای نوین روی آوردهاند: ۱۸.۵ درصد کتاب الکترونیکی، ۱۱.۷ درصد کتاب صوتی و ۱۷.۵ درصد ترکیبی از هر سه قالب را به کار میبرند. این رقم ۴۷.۷ درصدی نشان میدهد مطالعه در ایران بهطور جدی «فناوریمحور» شده و شکل تازهای از مصرف محتوای عمیق در حال گسترش است.
نسل میانی و جوان، پیشران اصلی این تغییر هستند. گروه سنی ۳۰ تا ۴۹ سال، که سهم قابل توجهی در مطالعه دارند، کتابخوانی را با زندگی پرشتاب خود سازگار کردهاند. آنها مطالعه صوتی و چندقالبی را به فعالیتهایی مانند رانندگی، ورزش یا کارهای روزانه پیوند میزنند و آن را از یک فعالیت منفعل به عملی چندکاره تبدیل کردهاند؛ راهبردی هوشمندانه برای حفظ ارتباط با دانش در کمبود وقت.
انگیزههای مطالعه نیز تصویر جالبی ارائه میدهد. برخلاف تصور کلیشهای که مطالعه را بیشتر یک فعالیت سرگرمی میداند، ۶۴ درصد از کتابخوانان با انگیزههای رشد فردی به مطالعه گرایش دارند: ۳۳ درصد برای کسب دانش، ۳۱.۴ درصد برای رشد شخصی و تنها ۱۹.۲ درصد برای سرگرمی مطالعه میکنند. این دادهها نشان میدهد کتاب همچنان رسانهای معتبر برای توسعه فردی و حرفهای در جامعه ایران است و نقشی مهم در اقتصاد دانشمحور ایفا میکند.
تنوع موضوعات مطالعهشده نیز از عمقگیری مطالعه حکایت دارد. هرچند رمان و داستان همچنان با ۲۱.۲ درصد محبوبترین است، اما کتابهای روانشناسی و تربیتی (۱۵.۴ درصد)، تاریخی (۱۵ درصد) و تخصصی (۱۴.۷ درصد) در مجموع سهمی نزدیک به ۴۵ درصد دارند؛ ترکیبی از نیازهای شناختی و عاطفی.
با این حال، مانع اصلی کتابخوانی همچنان کمبود وقت است؛ ۴۹.۷ درصد از افراد این عامل را دلیل نخواندن کتاب بیان کردهاند. این نشان میدهد مشکل اصلی بیمیلی فرهنگی نیست، بلکه فشار اقتصادی و مشغلههای روزمره است. همین مسئله سبب شده درخواستها برای کاهش فشار مالی و ارزانسازی کتاب افزایش یابد؛ ۳۵.۳ درصد کاهش دغدغه اقتصادی و ۲۱.۸ درصد دسترسی آسان و ارزان به کتاب را مهمترین راهکار میدانند.
شاید یکی از قابلتأملترین یافتهها این باشد که ۸۱.۴ درصد از مردم معتقدند «ایرانیان کم مطالعهاند». این خودقضاوت جمعی نشانهای از فروپاشی فرهنگی نیست؛ بلکه نشاندهنده حساسیت بالا نسبت به ارزش مطالعه است. جامعهای که نسبت به کاهش مطالعه آگاه و نگران است، هنوز کتاب را ارزشمند میداند و همین میتواند موتور محرک افزایش مطالعه باشد.
در مجموع، دادههای آبان ۱۴۰۴ نشان میدهد جامعه ایران نه «بیمطالعه» بلکه در حال گذار به الگویی چندقالبی، منعطف و مبتنی بر رشد فردی است. آینده توسعه فرهنگی در گرو حمایت از هسته فعال کتابخوان، تسهیل دسترسی، بهویژه در قالبهای نوین، و رفع موانع اقتصادی است. اگر این مسیر دنبال شود، میل پنهان جامعه ایرانی به مطالعه میتواند به شکوفایی واقعی برسد و الگوی تازهای از کتابخوانی عمیق و فناورانه شکل گیرد.
دادههای نظرسنجی نشان میدهد که کتابخوانی در ایران در مرحله «بازتعریف» قرار دارد؛ مرحلهای که در آن، مردم میان فشارهای اقتصادی، کمبود وقت و تغییر سبک زندگی، هنوز راههای تازهای برای ارتباط با کتاب پیدا میکنند. اگرچه کمیت مطالعه همچنان پایین است، اما کیفیت و انگیزههای عمیقمحور در حال تقویتاند. بنابراین آینده کتابخوانی در ایران نه با افزایش اجباری ساعات مطالعه، بلکه با تسهیل دسترسی، حمایت اقتصادی، گسترش قالبهای نوین و پرورش هسته فعال فرهنگی رقم میخورد. با تقویت این زیرساختها، جامعه ایرانی میتواند از مطالعه مقطعی و پراکنده به مطالعه پایدار و اثرگذار حرکت کند.
برگرفته از: ایبنا