گروه سیاسی: حسین ایمانی، عضو هیئتعلمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران و دانشآموخته رشته مدیریت دولتی درباره تأثیر ضعف در نظام حکمرانی بر بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، میگوید: «بحرانها میتوانند همچون آیینه، کیفیت حکمرانی ما را نشان دهند.» مردم اکنون با بحرانهای زیستمحیطی، کمبود آب، برق و گاز و آلودگی هوا و ترافیک روبرو هستند. در ادامه گزیده نظرات وی را میخوانید.
سه ضلع مثلث حکمرانی
بحرانها عملاً همان لحظات حساسی هستند که کیفیت حکمرانی ما را آشکار میسازند. نظریه مارک مور از مثلث استراتژیک در حکمرانی صحبت میکند که مفهوم «ظرفیت عملیاتی برای تحقق ارزشها یا رویارویی با بحرانها» را عنوان میکند. یکی از ضعفها، تمرکزگرایی در نظام حکمرانی ماست؛ یعنی بیشتر تصمیمها در سطوح بالای حکمرانی گرفته میشوند و بهصورت تفویض اختیار صورت نگرفته است. باید بررسی کنیم که تا چه اندازه تفویض اختیار شده است؟ تا چه اندازه تمرکززدایی صورت گرفته است؟ در بحث توانمندسازی اجتماعات، انجمنها و نهادهای غیردولتی چه اقداماتی انجامشده است؟ بر پایه همان تعریف حکمرانی، ما میگوییم که سه ضلع مثلث حکمرانی که دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی هستند، باید با همکاری یکدیگر کار را پیش ببرند. همواره دولتها دست بالا رادارند، پرسش اینجا است که این دولتها تا چه اندازه تفویض اختیار کردهاند؟ برای نمونه، همین ضلع جامعه مدنی تا چه اندازه آمادهشده که بتواند در رویارویی با بحرانها نقشآفرینی کند؟ این تمرکزگرایی باعث میشود که ما زمان طلایی را از دست بدهیم.
حکمرانی داده محور
موضوع دیگر، حکمرانی داده محور است؛ اینکه تا چه اندازه ما به دادههای بهموقع و درست دسترسی داریم تا با بحرانها روبرو شویم. ما در بحث داده در کشورمان مشکلات کمی نداریم. متأسفانه چون دادههای دقیق در حوزههای مختلف نیز کم داریم، آن تصمیمگیریها شاید بهموقع اتفاق نمیافتد.
سیاست زدگی
سیاست زدگی در رویارویی با بحران در نظام حکمرانی ما مسئلهساز است، یعنی مسئله را سیاسی میکنیم. وقتی اتفاقی میافتد، بهجای اینکه به سراغ راهحل و راهکار برویم، بیشتر به این میپردازیم که این کار چپها یا راستها بود، این حزب یا آن حزب بود. من به مدیران توصیه میکنم که جلسات ماهیانه با کارکنان را مسئله محور برگزار کنند و بهجای اینکه به دنبال مقصر بگردیم که چه کسی عامل این بوده و چه شده است، ببینیم مسئله چیست، چگونه میخواهیم با آن روبرو شویم و آن را حل کنیم. متأسفانه در بحرانها و مسائل اجتماعیمان نیز هر اتفاقی که میافتد، بیشتر به دنبال این هستیم که این مسئله کار کدام گروه سیاسی است، عاملش کیست. انگار که در این میان ذینفع اصلی حکمرانی که مردم هستند، فراموش و همهچیز دچار آن سیاست زدگی میشود.
۹۰ درصد بحرانها تکرارپذیرند
در مثلث استراتژیک ارزش عمومی مارک مور یک مورد، میزان ظرفیت عملیاتی برای حل یک مسئله عمومی است. این سال مطرح میشود که آیا از قبل آن امکانات را پیشبینی کردهایم یا نه؟ اگر به تاریخ نگاه کنیم، میبینیم که بحرانهای عمده در کشورها، تکرارپذیر هستند. ما یک ضعف تاریخی داریم و احساس میکنم که تصمیمگیرندگان تاریخ نخواندهاند! ۸۰-۹۰ درصد بحرانها تکراری هستند. باید پرسید ظرفیت عملیاتیمان برای حل بحران چیست؟ ما این ظرفیت عملیاتی را نسنجیدهایم. از ظرفیت بازیگران مختلف این مثلث حکمرانی، چه قدر آگاه هستیم و چقدر آنها را توانمند کردهایم؟ چقدر تفویض اختیار کردهایم؟ در رویارویی با بحرانهای محیط زیستی، بر ظرفیت جوامع محلی چقدر سرمایهگذاری کردهایم؟