در روزگاری که حضور زنان در دنیای هنر هنوز امری استثنایی بود، گابریله مونتر با جسارت و پشتکار راهی را پیمود که به الهامبخشی برای نسلهای بعدی هنرمندان زن بدل شد. این نقاش آلمانی، یکی از چهرههای برجسته جنبش اکسپرسیونیسم و از اعضای مؤسس گروه معروف «سوارکار آبی» (Der Blaue Reiter) بود؛ جنبشی که در آغاز قرن بیستم در آلمان شکل گرفت و زبان تازهای برای بیان احساس در هنر گشود. اکنون موزه گوگنهایم نیویورک با نمایشگاه بزرگ «گابریله مونتر: در آبهای ژرف» (Into Deep Waters) بار دیگر نام این زن جسور را در مرکز صحنه هنر مدرن قرار داده است.
از سایه کاندینسکی تا روشنایی خلاقیت شخصی
مونتر سالها در سایه نام واسیلی کاندینسکی، نقاش و نظریهپرداز روسی، دیده شد؛ رابطهای عاشقانه و پرآشوب که هم الهامبخش او بود و هم موجب نادیده گرفتهشدنش. با اینحال، او هرگز استقلال هنری خود را از دست نداد و با زبان رنگهای درخشان و ضربهقلمهای پرانرژی، جهانی شاعرانه و زنانه را بر بوم آورد. مگان فونتانلا، متصدی نمایشگاه گوگنهایم، میگوید: «مونتر از جمله زنانی است که نقشی بنیادین در شکلگیری مدرنیسم داشتند، اما در تاریخنگاری هنر کمتر به آنها پرداخته شد. آثارش گفتوگویی میان رنگ، هویت و احساس است و نشان میدهد که چگونه میتوان در جهانی مردسالار، با جسارت از خود سخن گفت.»
ریشهها و سفرها
گابریله مونتر در سال ۱۸۷۷ در برلین زاده شد و از همان کودکی به نقاشی علاقه نشان داد. در روزگاری که آموزش هنر برای زنان محدود بود، خانوادهاش از استعداد او حمایت کردند و او را به کارگاههای خصوصی و «مدرسه زنان» در دوسلدورف فرستادند.
اما زندگیاش بهزودی با تراژدی همراه شد: پدر را در نهسالگی و مادر را پیش از بیستسالگی از دست داد. با خواهرش، که از والدین ثروتی به ارث برده بودند، تصمیم گرفت دو سالی را در آمریکا بگذراند. در این سفر طولانی میان ایالتهای میزوری، تگزاس و آرکانزاس، مونتر نخستین تجربههای هنری خود را با عکاسی آغاز کرد. دوربین «کداک» او ابزاری شد برای ثبت خیابانها، چهرهها و مناظری که بعدها در نقاشیهایش بازتاب یافتند.
شکلگیری گروه «سوارکار آبی»
در سال ۱۹۱۱، مونتر همراه کاندینسکی و فرانتس مارک گروه «سوارکار آبی» را پایه گذاشت؛ گروهی که به نوگرایی در هنر اروپایی شتاب بخشید و زمینهساز ظهور نقاشی انتزاعی شد. مونتر نقشی کلیدی در سازماندهی نمایشگاههای گروه داشت و در حالیکه بسیاری از همقطارانش به سمت انتزاع پیش میرفتند، او پیوند خود را با جهان ملموس حفظ کرد و از طبیعت و زندگی روزمره الهام گرفت. خانهاش در شهر کوچک مورناو در جنوب آلمان، نهتنها پناهگاه او، بلکه پاتوق هنرمندان زمانهاش بود؛ جایی که اندیشههای تازه در فضای آزاد و رنگین شکل میگرفت. او سالهای پایانی عمرش را نیز همانجا گذراند و در سال ۱۹۶۲، در ۸۵سالگی چشم از جهان فروبست.
جدایی و تولد دوباره
با آغاز جنگ جهانی اول، کاندینسکی مجبور به ترک آلمان شد و این جدایی، نقطه عطفی در زندگی مونتر بود. پس از آخرین دیدارشان در استکهلم در سال ۱۹۱۶، او به تنهایی مسیر خود را ادامه داد. یک سال بعد تابلوی معروف «آینده» (Future) را خلق کرد؛ تصویری از زنی که با نگاهی مصمم از بوم به بیرون مینگرد تمثیلی از خود او که با امید و استقامت به مرحلهای تازه از زندگی وارد میشود.
بازشناسی پس از سالها سکوت
برای دههها، نام مونتر در تاریخ هنر مدرن در حاشیه ماند؛ اما اکنون دو موزه بزرگ جهان با نمایشگاههایی اختصاصی، تلاش دارند سهم واقعی او را بازگردانند. نمایشگاه «بانوی بزرگ اکسپرسیونیسم» در موزه ملی «تیسن-بورنمیسا» در مادرید، با گردآوری بیش از ۱۰۰ نقاشی، طراحی و عکس از او، با تحسین منتقدان روبهرو شد و جایگاه او را در میان اکسپرسیونیستهای بزرگ تثبیت کرد. اکنون نمایشگاه گوگنهایم، که از ۷ نوامبر ۲۰۲۵ تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۶ برگزار میشود، گامی دیگر در مسیر شناخت عمیقتر آثار اوست.
زنی که رنگ را به زبان بدل کرد
گابریله مونتر نه فقط به خاطر جسارتش در شکستن هنجارها، بلکه بهسبب حساسیت زنانه و قدرت بیان رنگ، جایگاه ویژهای در تاریخ هنر دارد. او با نگاهی صادقانه، زندگی درونیاش را به تصویر کشید و ثابت کرد که احساسات نیز میتوانند زبان هنر مدرن باشند.
اکنون، بیش از نیمقرن پس از مرگش، جهانیان دوباره به تماشای دنیای پرنور و پرشور زنی نشستهاند که هرگز از جستوجوی خود دست نکشید.