غلامعلی رجایی: حاکمیت به تجارب حکمرانی جهانی توجه نداشته است
نکاتی که اهمیت دارند بررسی می شود. نکته اول اینکه برنامه چشم انداز کنار گذاشته شده چون اشخاص بر برنامه مقدم هستند و همین طور اشخاص بر قانون هم مقدم هستند. این مطلب بسیار مهم است. برای مثال در اعتراضاتی که علیه ترامپ در آمریکا برگزار شد یک نفر هم دستگیر نشد و یک چماق بلند نشد. ایران باید مثل کشورهای دیگر به قانون تن دهد.
دوم احزاب است که در کشور به کار گرفته نشد و جدی نگرفته نشدند. ما هیچگاه دولت حزبی نداشتیم. برای مثال احزاب به افراد کمک میکردند تا دولت تشکیل دهند و زمانی که دولت تشکیل میشد کنار گذاشته میشدند چه کسی پشت پرده این اقدامات است. راه موفقیت تشکیل دولت احزاب است. برای مثال در انگلستان آلمان و بسیاری از کشورها اینگونه است. برای مثال سالکوزی به زندان رفت و این بدان معناست که قانون بر افراد مقدم است نه افراد بر قانون.
سوم مهاجرت نخبگان است و بهتر است بگوییم آن را دارند فرار میکنند. این یعنی سرمایه انسانی خارج می شود.
چهارم فربه شدن سیاست و ایدئولوژی است و این یک موجود کاریکاتوری درست کرده است. ایدئولوژی، سیاست را تنگ کرده است.
پنجم بیتوجهی به تجارب حکمرانی جهانی است. یک شخصی میگفت مرکل صدر اعظم پیشین آلمان، اگر درصد بسیار اندکی تورم زیاد می شد همان شب حتی دیر وقت جلسه برگزار میکرد.
ششم، یکی از عواملی که باعث شد ما به اینجا رسیدیم سیاست غلط توجه و فربه دانستن انرژی هستهای است. این سیاست جنگ را به وجود آورد و باعث شد مراکز هسته ای نابود شوند.
نکته هفتم دوگانه اهداف آرمانهای نظام با جمهور مردم است. نظام فکر میکند جمهور مردم مذهب و اربعین و اینهاست ولی جمهور مردم این نیست. اگر جامعه و خیابان را ببینید مردم به مذهب کاری ندارند و مخالفتی هم با آن ندارند. حاکمیت خودش را حاکمیت آرمانی ایدئولوژی میداند و جمهور مردم این طور نیست و این دوگانه در حال افزایش گسل بین این دو تا است.
نکته هشتم، دو مقوله عدالت و فساد است. به جای اینکه نخ تسبیح باشد برعکس اقدام شد. ابراهیم رئیسی و محمود احمدی نژاد با همین شعار آمدند.
راه حل در یک خط است، دولت و حاکمیت ببینند چه گفته شده و آن را عمل کنند و نبایدها را هم پرهیز کنند.
غلامرضا حیدری: شاخص فلاکت در جامعه بالا رفته است
مشکل جمهوری اسلامی آن است که همواره خودش را حق مطلق دید و بقیه دنیا را مقابل خود دید و برای مقابله با آن هلال شیعی درست شد و برای آن هزینه کرد و این انگاره وجود داشت که میتوان آمریکا و اسرائیل را به زانو در آورد.منابع در آنجا هزینه شد و سرمایه گذاری با هدف نابودی اسراییل صورت گرفت که نتیجه ای نداشت.
در داخل مبارزه با بی حجاب شکل گرفت. تصور کنید در این بین فیلم عروسی دختر شمخانی منتشر میشود. این اقدام نشانه کژروی است. در فضای مجازی ویدیوهای بسیاری منتشر میشود که آقازادهها ثروت مردم را خرج میکنند، این اقدامات نشانه کج رفتن مسئولان و فرزندان آنان است.
ما دچار تحریم بینالمللی شدیم و و اقدام شد برای دور زدن تحریمها. تکنولوژی دور زدن تحریمها یعنی هزینه روی هزینه. دور زدن تحریم ها، بابک زنجانی را به وجود آورد. بابک زنجانی را نباید عنصر بیرونی دید بلکه او برآمده از همین سیستم است و پشت صحنه دارد.
من از محمود بهمنی که آن زمان رئیس کل پیشین بانک مرکزی بود شنیدم که گفت بابک زنجانی جهاد کرده است زیرا ما نمیتوانستیم حتی یک بشکه نفت بفروشیم ولی این فرد برای ما امروز کشتی کشتی نفت میفروشد.
تورم از کجا به وجود آمد؟ وقتی پول چاپ می شود و بانک مرکزی این دستورها را میدهد توسعه که در سند چشم انداز 20 ساله تعیین شده بود رخ نمیدهد و این باعث شکاف بین هزینه و درآمد میشود. درجه فلاکت در جامعه بالا رفته است که اینها نتیجه اقداماتی است که حاکمیت انجام داده است.
مسعود پزشکیان گفته باید بودجه نهادهایی که آورده ندارند را حذف کنیم. آیا میتواند بودجههایی را که متعلق به مفتخورها است، حذف کند تا هزینهای که برای آنها میشود برای توسعه هزینه شود تا به سند چشم انداز نزدیک شویم.
محمد مقدم: توسعه با فساد ناسازگار و نشدنی است
توسعه به دانش، تکنولوژی و مدیران اجرایی سالم و از همه مهمتر به پول و سرمایه نیاز دارد. در ایران اگر بخواهیم توسعه را بررسی کنیم باید به قبل از انقلاب برگردیم. توسعهای که شاه در حال اجرای آن بود تئوری هانا آرنت بود. شاه در آن زمان به دنبال رفرم الان عربستان بود. ساز و کاری که شاه در آن زمان انجام داد و قدرت اجرایی آن را نیز داشت. علی نقی عالیخانی را آورد و زمانی که او حرف شاه را گوش نکرد شاه به او گفت چرا این دراز حرف منو گوش نکرد و شاه اعتراض کرد به او. این بدان معنا بود که شاه اراده و اجازه این را داشت و زمانی که مدیر او آن را انجام نداد او را اخراج کرد.
توجه کنید توسعه با فساد ناسازگار و نشدنی است. هانا آرنت بعد از انقلاب ۵۷ مصاحبهای کرد و خبرنگار از او پرسید آیا ایران با چشم انداز تو به توسعه میرسید، او گفت تئوری شاه ایراد نداشت اما مجریان آن فاسد بودند.
مجلس ششم برنامه چشم انداز 20 ساله و برنامه توسعه چهارم را تدوین کرد. در آن زمان برنامه متناسب با توان نبود و مجریان آن خوب نبودند. با سیاست آمریکا ستیزی تکنولوژی وارد کشور نمیشود و این موضوعات باید حل شوند اگر واقعاً به دنبال توسعه هستیم. توسعه مفهومی است بالاتر از پیشرفت یعنی بیاییم بنیه اقتصادی و نهادهای علمی را تقویت کنیم و همچنین فرهنگ را متناسب با توسعه تغییر دهیم. اگر این کار را نکنیم مشخص است که هیچ وقت به توسعه نمیرسیم. پس اگر بخواهیم به توسعه برسیم باید زمینه را فراهم کنیم. با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود.
کیوان صمیمی:جمهوری اسلامی باید حرف دلسوزان و افراد باتجربه را بشنود
راه حل از توصیهها به دولت عبور کرده است. یعنی از این که به پزشکیان توصیه کنیم که فلان کار را انجام بده دیگر عبور کردهایم. در دور دوم رفتم پیش پزشکیان و بحث زیادی کردیم و تبلیغ هم کردیم البته چوب آن را هم خوردیم و قابل پیش بینی بود و گفتم دوباره سیانور رو میزارم دهنم مشابه زمان شاه و این اتفاق هم افتاد و خودکشی بود اینکار.
به نظر می رسد جمهوری اسلامی با ایران مچ شده و این را هم بگم که در زمان پیروزی انتخابات فضا کمی بهتر شد، اما رفته رفته آن نسیم خوب از بین رفت و بعد جنگ رخ داد و امروز باز هم بداخلاقیها شروع شده است.
نظام گفتگو را نمی پذیرد و انگار احساس نیاز نمیکند. باید یک فرایند گفتگو با آنهایی که ادعا میکنند میتوانند کاری انجام دهند صورت گیرد و با عناصر استراتژیک حاکمیت گفتگو شود. به من فحش میدهند که چرا داری راه حل به جمهوری اسلامی میدهی. این کارما بخاطر ایران است و دلمان برای میهن و ملت میسوزد. جمهوری اسلامی باید حرف دلسوزان و باتجربهها و متخصصان را بشنود و واقعیت ها را بپذیرد.
علی اکبر میر لوحی:نظارت استصوابی مانع اجماع ملی بوده و هست
چطور شد که ما به اینجا رسیدیم. به نظرم باید به فراتر از بعضی از مسائل برویم. خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج. انقلاب درست بود ولی انحراف ایجاد شد و انقلاب ایدئولوژیک شد، دیگران کنار گذاشته شدند و مشکل از آنجا شروع شد که یک گروه حاکم شد. این اتفاق آغاز مشکلات شد و پراکندگیرا در جامعه آغاز کرد و اجماع جهانی نیز علیه ما رخ داد. اولین تبعات آن تشکیل نهادهای فراقانونی بود و یکی پس از دیگری درست شد تا نگاههای مختلف کنار برود و باعث تفرقه شد.
قانون چشم انداز 20 ساله مشکلی برای اجرا نداشت و بسیاری از دوستانی که در اینجا حضور داریم شب و روز خون و دل خوردیم تا این سند به ثمر برسد ولی تفرقه نگذاشت اتفاقی رخ دهد و اهداف برعکس شد. میخواستیم در جایگاه اول باشیم، اما امروز پایین تر از خیلی از کشور ها هستیم. سومین مشکل نظارت استصوابی بود. نظارت استصوابی بزرگترین مانع برای اجماع ملی بود و باعث شد یک گروه مالک کشور شود. دیگری محور مقاومت بود. آقای فلاحت پیشه اعلام کرد حدود ۳۰ میلیارد دلار از پول ما به جیب بشار اسد رفت. تبعات این اقدامات روبرو شدن ملت و کشور با دنیا بود. تحریمها به ما اعمال شد. ۳۰ سال است نفس کشور را گرفته است. در این شرایط توسعه شدنی نیست. امروز فرصت گفتگو از بین رفته است و این فرصت را باید از داخل و خارج احیا کنیم.
نظارت استصوابی باید حذف شود. اگر این نظارت نباشد نخبگان و دلسوزان وارد میدان میشود و آنگاه دو درصدیها جایی نخواهند داشت. حاکمیت اگر ترک مخاصمه با اسراییل نکند مشکل به وجود می آید. ترک مخاصمه به معنای صلح و به رسمیت شناختن اسراییل نیست. نکته بعد رابطه با مردم و ترک مخاصمه با آمریکا است که شرط آن توقف غنی سازی و برگزاری انتخابات آزاد است.غرب ستیزی و شعار نابودی اسرائیل خسارت داشته، بهتر است در شرایط پیش آمده کنار گذاشته شود و اولویت داخل باشد نه منطقه. سازش به معنای تسلیم نیست، عبور از مشکلات و تنگناهاست.
علی اسماعیلی:بخش زیادی از ثروت ملی در اختیار دولت نیست
چشم انداز را باید از منظر آسیب شناسی دید. اساساً توسعه و برنامه توسعه از منظرهای مختلف قابل بررسی است. هر توسعه یک مبانی دارد یعنی برنامه توسعه در یک بستری ایجاد میشود که بر اساس اجرا کردن حاکمیت است. در جمهوری اسلامی که ایدئولوژیک است قانون به چه میزان میتواند اصالت پیدا کند که مبانی متعددی در آن وجود دارد.
برخی توسعه را غربی میدانند و اصرارشان بر معنی پیشرفت است. مباحث اینگونه ای که آنچه محیط برنامهریزی ذیل آن قرار میگیرد نداشتن ادراک درست است.
توسعه نیازمند الزاماتی است که در جمهوری اسلامی به آن توجه نشده است. یکی از الزامات توسعه، تعامل مستر با دنیاست و ما با دنیا نتوانستیم تعامل کنیم و با دنیا در جنگ بودیم و هزینههای گزافی هم بر کشور تحمیل شد. روغنی زنجانی میگفت بعد از برنامه توسعه خدمت رهبری رسیدم و گفتم این برنامه مبتنی بر ارتباط با دنیاست و بنای ما این است که با دنیا ارتباط بگیریم. بحث بعدی امنیت سرمایه گذاران داخلی و خارجی است. بنا به دلایلی که دوستان اشاره کردند این امنیت وجود ندارد. بحث بعدی شفافیت در اجرای برنامه و نظارت بر برنامههاست. بخش قابل توجهی از ثروت ملی در دست دولت نیست و این باعث میشد اجرای این برنامه نیاز به سرمایه دارد و وقتی منابع در اختیار دولت نیست چه انتظاری دارید که تحقق توسعه رخ دهد.
الزام دیگر سلامت اقتصادی اداری و عدم فساد است. فشار با توسعه سازگار نیست. نمودار فساد در کشور ما رشد قابل توجه داشته است. با گسترش فساد امکان توسعه نخواهد بود و این رویاست که با فساد کلان به توسعه برسیم.
توسعه مبتنی بر منبع انسانی است. سنگاپور را نگاه کنید با منابع انسانی به توسعه رسید. در کشور ما آیا به منابع انسانی توجه شده است؟ آیا آدمهای پخمه میتوانند ما را به توسعه برسانند؟ در دوره احمدی نژادکشور تا ۸۵۰ میلیارد دلار درآمد داشته ولی در آن دوره در همه سرمایهها و بهره گیری از منابع انسانی و استفاده از افراد پاکدست افت کردیم.
مهدی ابویی:خسارتی که احمدی نژاد به کشور زد جبرانش ۲۰ سال طول می کشد
ما انحرافاتی از اهداف داشتیم. مبانی تعریف شد که میخواهیم حکومتی را تشکیل بدهیم که نتوانستیم این کار را براساس آرمان های انقلاب شکل دهیم.
قانون اساسی و قانون دیگر وجود داشت که اجرا نشدند. عدم همسویی ظرفیت و اهداف نظام بود و در جهت هم نبودند و در درون خنثی کننده این ظرفیتها بودیم.
هر چه از انقلاب فاصله گرفتیم واگرایی ها بیشتر شد و در زمان احمدی نژاد این واگرایی ها شکاف پیدا کرد. خسارتی که احمدی نژاد به کشور زد جبرانش ۲۰ سال طول می کشد. آن اقدامات به این صورت بود که کار مثبت صورت نگرفت هیچ، تخریب هم کردند و کارها به دست نااهلان افتاد.
در آخر عرض کنم مجلس به نفع مملکت کار نمیکند و بعضا بر ضد منافع ملی کار کردهاند. اقتصاد و سرمایه باید در اختیار دولت قرار بگیرد تا امور کارها در یک مسیر معین باشد نه چند مسیر نامعین.
فتح الله امی:سند چشم انداز 20 ساله آرزویی بود که عملی نشد
شش برنامه بعد از انقلاب نوشته شد و الان در برنامه هفتم هستیم. اگر نگاهی بندازیم میبینیم چه در زمان شاه و چه بعد از انقلاب برنامهها تا ۲۰ درصد عملی شدند. بنده دو بار معاون وزیر علوم بودم، آماری که به دست آمد این است که از لحاظ علمی وضعیت مطلوبی داریم و در همه زمینههای عملی رشد داشتهایم. قبل از انقلاب تعداد دانشجویان ۱۷۰ هزار و هیات علمی ۶ هزار بود و امروز این آمار 20 برابر شده است.
اساساً با توجه به تاریخ سند نویسی در ایران سند چشم انداز با این نگاه نوشته شد که اقدامی در کشور صورت بگیرد که نشد. دلیل این که به اینجا رسیدیم وجود نهادهای موازی دولت است.
رییس کل پیشین بانک مرکزی ولی الله سیف گفته بود، سند نویسی ما غلط است چون بخاطر تمرکز درآمد دولت نوشته می شود. وزاری زمان شاه هم میگفتند ما تسلیم برنامهها نمیشیم چون وقتی پول نیست و من و وزیر میبینم اجرا نمیشود چرا باید سندی نوشته شود.
سند چشم انداز آرزویی بود که نوشته شد و عملی نشد. ایران صد سال اخیر چند دولته بوده است. برای مثال وقتی سفارت آمریکا را گرفتند آقای بازرگان استعفا داد گفت من کارهای نیستم. چندگانگی در ایران بوده و هست و باعث پسرفت شده است و اگر با این وضعیت باز هم سندچشم انداز نوشته شود تحقق پیدا نمی کند.