پیمان ابراهیم، که در سپتامبر ۲۰۲۰ با میانجیگری ترامپ امضا شد و روابط اسرائیل با امارات، بحرین، مراکش و سودان را عادی کرد، برای ترامپ نه تنها دستاورد دیپلماتیک، بلکه میراث سیاسی و استراتژیک است. ترامپ در سخنرانی کاخ سفید آن را «طلوع خاورمیانه جدید» خواند و تأکید کرد که این پیمان «صلح واقعی» بدون فشار بر اسرائیل ایجاد میکند. از این رو اهمیت آن برای ترامپ چندبعدی است:
در دوره اول، پیمان ابراهیم تنها دستاورد خارجی ترامپ بود که بدون هزینه نظامی (برخلاف عراق یا افغانستان) به دست آمد و نتانیاهو آن را «پایان درگیری اعراب-اسرائیل» نامید. پیمانی که در ۲۰۲۴، ترامپ آن را برای کمپین انتخاباتیاش برجسته کرد و نظرسنجیها نشان میدهد که ۷۰ درصد رأیدهندگان جمهوریخواه آن را تأیید میکنند (نظرسنجی پیو، ۲۰۲۵)، این پیمان، برخلاف برجام (که ترامپ «بدترین توافق تاریخ» خواند)، بر فشار حداکثری بر ایران تمرکز دارد و ترامپ را به عنوان «صلحساز» معرفی میکند.
اهمیت استراتژیک؛ پیمان ابراهیم اتحاد ضدایرانی ایجاد کرد، جایی که اعراب و اسرائیل در برابر محور مقاومت متحد شدند. ترامپ در اجلاس شرمالشیخ گفت: «دیگر بهانهای برای عدم پیوستن وجود ندارد»، و هدف گسترش به عربستان، لبنان و حتی اندونزی را دارد. این اتحاد، نفوذ ایران را ۲۰ درصد کاهش داد (گزارش «بروکینگز»، ۲۰۲۵) و امنیت انرژی خلیج فارس را تضمین میکند، که برای ترامپ به عنوان حامی نفت شیل آمریکا حیاتی است.
منافع اقتصادی؛ پیمان تجارت اسرائیل-اعراب را به ۱۰ میلیارد دلار رساند و ترامپ آن را ابزاری برای «معامله قرن» میبیند، جایی که سرمایهگذاریهای فناوری (مانند سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری امارات در اسرائیل) رشد اقتصادی را ۳ درصد افزایش داد. ترامپ، که سیاست خارجی را «معامله» میداند، پیمان را برای مقابله با چین (BRI) و روسیه استفاده میکند و حتی پیشنهاد داد ایران را با تضمینهای هستهای بگنجاند، هرچند رد شد.
اهمیت ایدئولوژیک؛ ترامپ، با پایگاه رأی گسترده در میان مسیحیان انجیلی، ابراهیم را نماد وحدت ادیان ابراهیمی میبیند و پیمان را «صلح الهی» میخواند، که با پایگاه مسیحیاش (۸۰ میلیون رأیدهنده) همخوانی دارد. آنچنانکه او در سال ۲۰۲۵، با آتشبس غزه، ترامپ پیمان را برای «ابراهیم ۲.۰» گسترش داد، که شامل بازسازی غزه با ۵۰ میلیارد دلار است و یاعث شد تعدادی از کشورها او را برای جایزه نوبل صلح نامزد کنند. اما این نکته حائز اهمیت است که پیمان فلسطینیها را نادیده گرفت و ۹۶ درصد شهروندان عربستان سعودی آن را رد کردند (اندیشکده موسسه واشنگتن، ۲۰۲۳)، اما ترامپ آن را «پیروزی بدون جنگ» میبیند. در نهایت، برای ترامپ، پیمان ابراهیم ابزاری برای بازسازی آمریکا (کاهش وابستگی به نفت خاورمیانه) و میراث جهانی است، که در اجلاس شرمالشیخ به اوج رسید. اما اجلاس شرمالشیخ در ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵، که ترامپ و السیسی آن را میزبانی کردند، با امضای «بیانیه ترامپ برای صلح پایدار» توسط ۳۱ کشور و سازمان، زمینهای برای گسترش پیمان ابراهیم فراهم کرد. ترامپ در سخنرانیاش گفت: «این اجلاس پایان بهانههاست؛ همه به ابراهیم بپیوندند»، و رهبرانی مانند اردوغان، امیر قطر و استارمر را به حمایت فراخواند. این اجلاس، که پس از فاز اول آتشبس غزه (آزادی ۲۰ گروگان و ۲۰۰۰ زندانی فلسطینی) برگزار شد، غیبت نتانیاهو و نمایندگان حماس را به دنبال داشت. اما چگونه این اجلاس زمینهساز ابراهیم میشود؟ به نظر میرسد دلایل زیر برای پاسخ به این سؤال مطرح است: دلیل اول، دیپلماتیک؛ اجلاس ۲۷ رهبر عربی و غربی را گرد آورد و بیانیه بر «تقویت پیوندها» تأکید کرد، که مستقیماً به گسترش توافقنامههای ابراهیم به عربستان (که شرط فلسطینی را نرمتر کرد) و اندونزی (سفر پرابوو به اسرائیل در ۱۴ اکتبر) منجر شد. این گردهمایی، مانند اجلاس نوادا ۲۰۲۲، اتحاد را تقویت کرد و ترامپ را به عنوان یک میانجی صلح معرفی نمود. دلیل دوم، اقتصادی؛ تعهد ۵۰ میلیارد دلاری برای بازسازی غزه (با رهبری امارات و عربستان) اجلاس را به هاب سرمایهگذاری تبدیل کرد، که پیمان ابراهیم را جذاب میکند؛ تجارت اسرائیل-اعراب ازیک ۱ میلیارد در ۲۰۲۰ به ۱۰ میلیارد در ۲۰۲۵ رسید و اجلاس ۱۵ میلیارد دلار پروژههای انرژی (اتصال غزه به گاز اسرائیل) را پیشنهاد داد. این مشوقها، کشورهای مانند پاکستان را به عادیسازی ترغیب میکند، زیرا پیمان ابراهیم دسترسی به فناوری اسرائیلی را فراهم میآورد. دلیل سوم، امنیتی؛ اجلاس بر استقرار نیروهای کشورهای مسلمان (از جمله از ترکیه و اندونزی) در غزه توافق کرد، که امنیت مرزها را تضمین میکند و پیمان ابراهیم را به پیمان دفاعی گسترش میدهد؛ از سوی دیگر ترامپ پیشنهاد «ابراهیم علیه ایران» داد، که ۲۰۰ حمله اسرائیلی به گروههای نیابتی تهران را پوشش میدهد.
چهارم، فرهنگی-ادیانی؛ ترامپ ابراهیم را نماد وحدت ادیان خواند و اجلاس را «شهر صلح» نامید، که با حضور محمود عباس (رئیس تشکیلات فلسطینی)، روایت «صلح بدون افراط» را تقویت کرد. این روایت، گسترش به لبنان (مهار حزبالله) و سوریه (پس از اسد) را تسهیل میکند، جایی که اجلاس دعوت از الشرع را داشت. بنابراین اجلاس شرم الشیخ، فلسطینیها را بیش از قبل به حاشیه راند و ایران را منزوی کرد، اما ترامپ آن را «پیروزی بدون جنگ» میبیند. در نهایت، اجلاس با ۲۰ محور طرح ترامپ (فاز دوم بازسازی)، پیمان ابراهیم را به «اتحاد بزرگ» تبدیل میکند، که خاورمیانه را از تقابل به همکاری میبرد.
اجلاس شرمالشیخ و پیمان ابراهیم، با ایجاد اتحاد امنیتی-اقتصادی، خاورمیانه را علیه ایران متحد میکنند. ترامپ در اجلاس گفت: «ایران دیگر بهانه نیست»، و بیانیه بر مهار «تهدیدات منطقهای» (اشاره به تهران) تأکید کرد. پیمان ابراهیم، با عادیسازی رابطه با اسرائیل، جبهه ضدایرانی ایجاد کرد؛ امارات و بحرین در ۲۰۲۰ علیه محور مقاومت متحد شدند و اجلاس این را به ۳۱ کشور گسترش داد. در ادامه، تحریمهای ترامپ، صادرات نفت ایران را ۲۰ درصد کاهش داد و پیمان ابراهیم برابر گزارش صندوق بینالمللی پول، تجارت جایگزین (۱۵ میلیارد دلاری) را فراهم کرد.
اجلاس شرمالشیخ و پیمان ابراهیم بر نهادهای بینالمللی مانند شورای امنیت تکیه دارند. ترامپ در اجلاس بیانیهای را امضا کرد که به قطعنامههای بازسازی غزه (۲۲۵۴ شورای امنیت) اشاره دارد و پیمان ابراهیم را به نهادی حقوقی گسترش داد. اهمیت این پیمان برای ترامپ آنجاست که نهادسازی، میراث او را تضمین میکند و اتحاد ضدایرانی را از طریق تجارت کشورهای عضو پیمان ابراهیم، تقویت مینماید. این در حالی است که ترامپ ادراک منافع را تغییر داد؛ اجلاس ادراک اعراب از اسرائیل را از تهدید به شریک تبدیل کرد از ایران به مثابه تهدیدی مشترک برای کشورهای عضو پیمان ارائه نمود.
منبع: خبرآنلاین