محمدحسن ابوالحسنی
انتشارات ققنوس اخیراً کتاب «هگل و بنیادهای نظریه ادبی» نوشته م.ار حبیب را با ترجمه ادریس رنجی در ۷۷۰ نسخه منتشر کرده است. این کتاب از ۵۲۰ صفحه و دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش اول با عنوان «هگل: جایگاه تاریخی و فلسفی»، شرحی کلی و خوشخوان از ایدههای اصلی هگل را به خصوص در زمینه دیالکتیک، سرمایهداری، هویت و تفاوت ارائه میدهد. بخش دوم با عنوان «نظریه ادبی: خوانش دیالکتیک» رابطه نظریهپردازان ادبی مهم را با هگل واکاوی میکند. در بخش دوم راجع به تاثیر هگل بر رولان بارت، ژاک دریدا، لوس ایریگاری، متفکران مکتب فرانکفورت، اسلاوی ژیژک، ژولیا کریستوا، جودیت باتلر و … میخوانیم. مطالب کتاب به نحو منسجمی سامان یافتهاند، به طوری که ابتدا با اندیشه هگل به نحو مستقیم آشنا میشویم و سپس درمییابیم که او بر متفکران پس از خود چه تاثیری داشته است.
در زمانهای که در آن زندگی میکنیم بسیاری افراد مایلند فلسفه را نوعی حوزه مطالعاتی ناکارآمد و منسوخ تلقی کنند که دورهاش گذشته است. استیون هاوکینگ و لئوناردو ملودینو در کتاب طرح بزرگ قاطعانه اعلام کردند که فلسفه مرده است. وقتی بحث به فیلسوف مفهومپردازی همچون هگل میرسد این ادعا تشدید میشود. علیرغم تاثیر پیچیدهای که هگل بر تفکر همه ما داشته، برخی افراد میخواهند حضور پررنگ او را مسکوت گذاشته یا انکارش کنند. با وجود این همه انکار، هگل در اذهان ما زنده است. پل دومان، منتقد آمریکایی میگوید: «چه بدانیم و چه ندانیم و چه خوشمان بیاید چه نیاید، اکثرمان هگلی هستیم… معدود اندیشمندانی چنین شمار فراوانی از شاگردان را دارند که هرگز یک واژه از نوشتههای استادشان را نخواندهاند.» همچنین استوارت بارنت از یک «هگلیسم ناپیدا اما فراگیر» سخن گفته است. الکساندر کوژو هم در این زمینه میگوید: «گفتمان هگل تمام امکانهای اندیشه را تحلیل میبرد. نمیتوانیم هیچ گفتمانی را در تقابل با او قرار دهیم که پیشاپیش بخشی از گفتمان خود او نباشد.»از دید فیلسوفان و مفسران قرن بیستم، حتی کندن و بریدن از هگل نیز عمل هگلی شمرده شده و باید ملاحظات هگلی را مدنظر قرار دهد. هگل از یک وجه بخصوص برای ما بسیار اهمیت دارد و آن تاملاتیست که درباره سرمایهداری و جامعه مدنی بیان کرده. ما امروزه در عصر سرمایهداری زندگی میکنیم و ملاحظات مالی و اقتصادی در تمامی لحظات زندگیمان حضور دارد. از زمانی که سوار اتوبوس میشویم تا به محل کار برویم، تا زمانی که میخواهیم عبادت کنیم یا بخوابیم، به سود و زیان میاندیشیم. برخی فیلسوفان به دفاع از نظام سرمایهداری پرداخته و آن را مقوم فردیت و آزادی دانستند؛ برخی دیگر بر ناخوشیها و پریشانیهای برآمده از سرمایهداری دست گذاشتند؛ اما این تنها هگل بود که سرمایهداری را از جوانب متعددش نگریست و به این اندیشید که روابط انسانها در چنین جامعهای چه شکلی خواهد بود و چه پادزهری برای مشکلات آن میتوان یافت. اگر سرمایهداری سبب میشود برخی افراد تحت سلطه و نفوذ برخی دیگر باشند، هگل به ما میآموزد احترام و بازشناسی متقابل چطور ممکن است. به همین دلیل، به بیان نویسنده، هگل برترین فیلسوف سرمایهداری بود.
برگرفته از: ایبنا