کتاب «محیطزیستگرایی ثروتمندان» با عنوان فرعی «مروری انتقادی بر محیطزیستگرایی جریان اصلی» نوشته پیتر دوورن با ترجمه نیکزاد زنگنه توسط انتشارات افکار جدید منتشر شده است.
پیتر دوورن (استاد روابط بین الملل دانشگاه بریتیش کلمبیا، متخصص سیاست محیطزیستی جهانی نویسنده و محیطزیستگرای کانادایی) در این کتاب معتقد است، محیطزیستگرایی فقرا هنوز نتوانسته به نیروی مسلط جریان اصلی محیط زیستگرایی تبدیل شود. به گفته وی، جنبشهای محیطزیستیای که با جهان شمال پیوند دارند عمدتاً در زیر مجموعه دو جنبش عمده قرار میگیرند: جنبش بومشناختی سطحی که با مقابله با آلودگی و تحلیل رفتن منابع به منظور حفظ سلامت و ثروت مردم در کشورهای توسعه یافته مرتبط است و جنبش بومشناختی عمیق که بیشتر به حفظ و نگهداری از حیات وحش بومی دستنخورده میپردازد.
او میگوید، واقعیت این است که محیطزیستگرایی جریان اصلی، کماکان بیعدالتیهای اجتماعی ناشی از سرمایهداری را به چالش نمیکشد و به طور سنتی بر این باور است که تخریب و فرسایش رشد و توسعه بیشتر است. در نتیجه میتوان ادعا کرد که جریان اصلی محیط زیستگرایی کنونی در تقابل جدی با نیازهای فرودستان قرار دارد و منافع ثروتمندان را نمایندگی میکند. کتاب با هدف واکاوی دلایل و جنبههای مختلف گسترش و استیلای محیط زیستگرایی ثروتمندان در جنبش محیطزیستی امروز نگاشته شده است. او به ما میگوید که بحران محیطزیستی کنونی جهان از بستر نظام تولیدی مستقر و امپریالیسم و استعمار اروپایی برخاسته و محیط زیستگرایی ثروتمندان با وجود دستاوردهای اندکی که در دهههای اخیر داشته، نه تنها قادر نیست دست به این ریشهها ببرد بلکه آنها را تقویت و تثبیت میکند. دوورن عقیده دارد در شرایطی که زنگ خطر بحرانهای محیطزیستی در نقاط مختلف کره زمین به صدا درآمده این سبک کنشگری که مورد حمایت همه جانبه بنگاههای اقتصادی و ابر شرکتها است بر جریان اصلی محیطزیستگرایی مسلط شده آن را کاملاً از جان مایه خشم نسبت به ساختارهای بنیادین بهرهکشی بیعدالتی، نابرابری و مصرف عنان گسیختهای که پایداری جهانی را به ورطه بحران کشانده تهی ساخته و به سوی سازش با رویکرد و رویه جاری ساختارها و نظامهای استثمارگر سوق داده است. به زعم نویسنده در مقدمه این اثر، «گفتمانهای محیطزیستگرایی ثروتمندان این باور را در میان مصرفکنندگان برخوردار تقویت میکند که ایجاد تغییرات کوچک در سبک زندگی حتی در هنگام مواجهه با بحرانهای فزاینده ارزشمند هستند. گرچه این تلاشها به عنوان اقداماتی فردی قابل تحسین است اما بر الگوهای کلان استخراج، تولید و مصرف که موجب ناپایداری جهانی میشوند اثری ندارند. بازیافت یک فنجان استارباکس یا یک بطری کوکا کولا هیچ کمکی به آسیبپذیرترین اکوسیستمهای جهان نمیکند و قدمی برای مبارزه با انقیاد و طرد شدگی مردمانی که کمترین مراقبتها و اقدامات حفاظتی را دریافت میکنند برنمیدارد. همچنین سیاستگذاریهای توسعه پایدار ابتکارات بوم کسبوکار شراکت سازمانهای غیردولتی با کسب و کارها و سازوکارهای بازارمحور داوطلبانه در نهایت گرهای را باز نمیکنند این مظاهر محیط زیستگرایی ثروتمندان در بهترین حالت برخی از علائم محلی ناپایداری را کاهش میدهد؛ اما با عوامل ایجاد کننده ناپایداری که مانند ویروس سرماخوردگی با جهانیسازی اقتصاد جهانی در حال گسترش است، کاری ندارند.» دادههای این کتاب نشان میدهد که چه پیوند بنیادین و عمیقی میان نحلههایی مانند محیطزیستگرایی ثروتمندان با ابرشرکتیشدن جنبشهای اجتماعی وجود دارد؛ پدیده محیطزیستگرایی ثروتمندان که پیتر دوورن پیشتر در اثر مشترک خود با جانویر لابرن با عنوان «پیمانکاران اعتراض» به تفصیل به آن پرداخته است. یکی از روشنترین و اساسیترین انگیزههای بسیاری از سازمانهای غیر دولتی برای همکاری با ابرشرکتها تأمین مالی بوروکراسیهای غیر انتفاعی از جمله پرداخت حقوق کارکان خود است. افزون بر این، اینگونه همکاریها تأثیر چندانی برای جبران میراث امپریالیسم بومشناختی یا به چالش کشیدن ساختارهای زیربنایی ناپایداری ندارند و از برخی جهات با اطمینان بخشیدن به مصرفکنندگان از پایداری شرکتهای چند ملیتی به ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به اقتصاد جهانی به شدت نابرابر و استثمارگر کنونی تبدیل میشوند. به باور نویسنده در پایان کتاب، واقعیت این است که محیط زیستگرایی ثروتمندان که به نیروی مسلط جنبش محیطزیستی امروز تبدیل شده در تلاش است تا کره زمین را از رهگذار ترویج «مصرف» بیشتر و بیشتر به پایداری برساند؛ اما این ترویج «مصرف»، صرفاً با هدف تولید سود و انباشت سرمایه صورت میگیرد و بیشک در اولویت قرار دادن خلق ثروت برای ثروتمندان هرگز ما را به پایداری جهانی نزدیک نمیکند.