حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، اظهار کرد: یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که برای هر منصبی، یک منصب سایه هم وجود دارد و متأسفانه جریانات الگارشیک به خاطر حفظ منافع خود، در مناصب مختلف حاضر هستند و همواره باعث ایجاد رکود در زمینههای مختلف شدهاند. حمله به تأسیسات هستهای، بزرگترین ضایعه واردشده به منافع ملی در ۴ دهه پس از جنگ با عراق است و باید تمام کسانی که در این اتفاق نقش داشتند، محاکمه شوند.
وی بیان کرد: در سال آخر دولت روحانی و سال نخست دولت رئیسی فرصت سوزی بسیار شد؛ در آن سالها، میتوانستند پرونده هستهای را از بحران خارج کنند و اگر در هر کدام از آن زمانها، ایران برجام را احیا میکرد، هیچ وقت تاسیسات هستهای قربانی جنگ نمیشد.
مظلومترین پرونده شورای عالی امنیت ملی، پرونده هستهای است، زیرا اگرچه پاکترین پرونده هستهای در کل دنیا محسوب میشود و ۲۰ درصد کل بازرسیهای آژانس را به خود اختصاص داده، اما در نهایت مورد بمباران قرار گرفت. در ۵ سال اخیر هیچ گاه یک روح ملی بر پرونده هستهای حاکم نشد و حضور برخی از افراد بر سر این پرونده، منافع ملی را قربانی منافع الگارشیک جریانات مختلف کرد. فلاحتپیشه ادامه داد: همکاری با آژانس، تنها عاملی است که موضوع پرونده هستهای را از موضوع جنگ با اسرائیل جدا میکند و توافق اخیر ایران و آژانس نیز بر همین اساس امضاء شد و حال شورای عالی امنیت ملی باید کاری کند که این توافق، به یک بنیاد حقوقی برای پیگرد حقوق هستهای ایران و کاهش بهانهها نسبت به برنامه هستهای کشور تبدیل شود. نهایتا آقای لاریجانی در گام چهارم باید کاری کند که کشور از این قالب تنگ محاصره استراتژیک خارج شود.
پراکندگی در سیاست خارجی
قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خارمیانه وزارت امور خارجه گفت: فراموش نکنیم که خروج از NPT و بی توجهی به تعهدات ایران در قبال آژانس تبعات سنگینی خواهد داشت، به ویژه با توجه به این که علیه ایران اقدام نظامی هم انجام شده است. مفاد توافق با آژانس باید روشن باشد. اما برخی مفاد اصلی که همواره مورد تاکید تروئیکا نیز بوده شامل مذاکره ایران و آمریکا و همکاری ایران و آژانس است. بنابراین باز هم به همین اصل برمی گردیم که چاره و اقدامی فراتر از این نداریم که ذیل NPT با آژانس در رابطه باشیم و روند مذاکرات را نیز ادامه دهیم
وی افزود: سیاست خارجی کشور، دچار نوعی پراکندگی است و همین پراکندکیها باعث به وجود آمدن برخی مشکلات ریشهای شده است. ایران تعهدات و تکالیفی دارد. این تعهدات خواه در سطح سازمان ملل و خواه در سطح دیگر سازمانها و البته در بحث NPT وجود دارد. میدانیم که یکی از اجزای مهم و جدایی ناپذیر در سازمان ملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر است. ما هر سال از این اعلامیه در مجمع عمومی، قطع نامه میگیریم. درواقع هر کشوری تکالیف و تعهداتی دارد و بر اساس این تعهدات عمل میکند. این که بخشی از تعهدات را نادیده بگیریم عواقبی دارد و بخشی از مشکلات را شاید بتوان ناشی از همین موضوع دانست. البته درست است که ممکن است کشورهای دیگر نیز این رفتارها را نادیده بگیرند، اما این موضوع را نیز نمیتوانیم نادیده بگیریم که در دنیای روابط بین الملل، تعدادی قانون و قاعده رسمی بین الملی داریم و تعدادی قواعد بازی هم داریم. قواعد رسمی و قواعد بازی، با یکدیگر متفاوتند و گاهی هر یک از این دو بر دیگری چیرگی پیدا میکند و حتی در بسیاری از موارد، قواعد بازی پیشتر و قویتر از قواعد بین الملل عمل میکند.