گروه اجتماعی: آمارهای رسمی نشان می‌دهد که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۴۰۳ نسبت طلاق به ازدواج در کشور شش برابر شده است! اگر در سال های نخست انقلاب از هر ۱۰۰ ازدواج، ۷ مورد آن به طلاق می‌انجامید، اکنون این نسبت به ۴۱ طلاق به ازای هر ۱۰۰ ازدواج رسیده است؛ موضوعی که برای نهاد خانواده هشداردهنده است. میزان ازدواج و طلاق در ۴۵ سال گذشته نشان‌گر آن است که زیرپوست جامعه چه می‌گذرد. وضعیت بد اقتصاد، تورم، بیکاری، نبود شغل مناسب، تغییر نگرش‌ها و ... بستر را برای طلاق و فروپاشی خانواده فراهم کرده است. این آمارها نشان می دهد که سیاست‌های مجالس، دولت‌ها و نهادها به رغم صرف هزینه فراوان نتیجه نداده و شکست هم ‌خورده است. از منظر روانشناسی وقتی افراد نگرانی اقتصادی، سیاسی و روانی داشته باشند و مشکلات جامعه رو به افزایش باشد ناهنجاری شکل می‌گیرد که یکی از نشانه‌های آن فروپاشی نهاد خانواده است که اکنون در معرض خطر قرارگرفته است. نکته قابل تامل اینکه سال ۱۳۵۸ از هر ۱۵ ازدواج یک طلاق ثبت ‌شده است، اما امروز از هر ۲.۵ ازدواج یک طلاق ثبت می شود. آیا وقت آن نرسیده که جامعه شناسان، روانشناسان ، حقوقدانان ، انسان شناسان و ... گرد هم‌آیند و برای این پدیده خطرناک راه‌حل پیدا کنند؟ حاکمیت هم باید دریابد که جامعه وضعیت نامطلوبی دارد که مغایر با آنچه صدا و سیما و دیگر تریبون ها تبلیغ می کنند است. اگر نهاد خانواده فرو بپاشد جایگزین ندارد. یافتن علت ها کار ساده ای است اما عبور از سیاست های غلط شجاعت و جسارت می خواهد.