بتول گرجی – روزنامه نگار
در عصر دیجیتال، فضای مجازی از یک ابزار به یک زیستبوم تبدیل شده؛ دنیایی گسترده که زندگی حرفهای، ارتباطات اجتماعی، سرگرمی، آموزش و حتی احساسات ما را دربر گرفته است. اما پشت این حضور گسترده و بعضاً ضروری، واقعیتی تلخ پنهان است: ما در حال از دست دادن گرانبهاترین داراییمان، یعنی زمان، در قالب وقتکُشی بیهدف در فضای مجازی هستیم.
روزی نیست که بدون چک کردن گوشی، وارد شبکههای اجتماعی نشویم. نوتیفیکیشنها، پستها، استوریها، ویدئوهای کوتاه و اخبار لحظهای ما را جذب میکنند. ابتدا قرار است تنها چند دقیقه سر بزنیم، اما ناگهان میبینیم ساعتها گذشته و کاری نکردهایم جز اسکرول کردن و نگاه کردن به زندگی دیگران.
این مشکل، صرفاً حاصل بیبرنامگی ما نیست؛ بلکه نتیجه طراحیهای دقیق و هدفمند پلتفرمهاییست که با استفاده از علم روانشناسی، ما را به ماندن بیشتر ترغیب میکنند. الگوریتمهایی که طوری محتوا را به ما پیشنهاد میدهند که ترک کردنشان دشوار باشد. شبکههای اجتماعی دیگر ابزار نیستند؛ به بخشی از سبک زندگی ما تبدیل شدهاند، آن هم سبکی که در آن مصرف بیپایان جای تفکر، مطالعه، خلوت و خلاقیت را گرفته است.
عوارض این وقتکُشی فقط به کاهش بهرهوری محدود نمیشود. فضای مجازی با ایجاد مقایسههای سطحی و غیرواقعی، حس ناکامی، اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس را نیز افزایش میدهد. ما در حالی که تصور میکنیم در حال ارتباط با جهان هستیم، بیشتر از همیشه از خودمان دور میشویم.
در چنین شرایطی، اولین گام برای رهایی، آگاهی است. باید تشخیص دهیم که چه میزان از حضور ما در فضای مجازی مفید است و چه میزان تنها وقتکُشیست. محدود کردن زمان استفاده، خاموش کردن نوتیفیکیشنها، حذف اپلیکیشنهای کمفایده و جایگزینی آنها با فعالیتهای عمیقتر مثل مطالعه یا پیادهروی، میتواند راه نجات باشد.
فضای مجازی اگر درست استفاده شود، فرصت است؛ اما اگر کنترل آن از دست برود، تبدیل به زندانی بیدر میشود که عمرمان را در آن تباه میکنیم. وقت آن است که کنترل را پس بگیریم.
..............................................................................................................
ارتش آنلاین اینفلوئنسرها با مصونیت کامل!
عالیه منصور - نویسنده المجله
از زمان ظهور اینترنت و رسانههای اجتماعی، بحثها درباره سرنوشت رسانههای سنتی و تهدیدهایی که روزنامهنگاری در عصر «اینفلوئنسرها» با آن روبهروست، شدت گرفته است. به یاد دارم زمانی را که زنگ خطر به صدا درآمد و روزنامههای بزرگ، انتشار نسخههای چاپی را متوقف کردند و بهطور کامل به فضای آنلاین کوچ کردند. در دو دهه گذشته، این تحول با سرعتی چشمگیر رخ داده و الگوهای مصرف مخاطبان نیز همپای سرعت اینترنت، دگرگون شدهاند.
رسانهها از روزنامههای کاغذی به وبسایتهای خبری، و از بولتنهای شبانه به ویدیوهای کوتاه در پلتفرمهای اجتماعی مهاجرت کردهاند. برای بقای روزنامهنگاری حرفهای در این جهان دیجیتال، تحریریهها ناگزیر به بازنگری در استراتژیها و مدلهای اقتصادی خود بودهاند. این تغییرات با چالشهایی جدی همراه بودهاند؛ روزنامهنگاران باید میان سرعت انتشار در عصر دیجیتال و حفظ دقت، اعتبار و استانداردهای حرفهای تعادل برقرار کنند.
آنچه امروز در جهان شاهد آن هستیم تلاش فزایندهای برای جایگزینی روزنامهنگاری حرفهای با پدیدهای به نام «اینفلوئنسر» است. اینفلوئنسرها، حسابهای کاربریای در رسانههای اجتماعی هستند که گاه حتی بدون هویت مشخص صدها هزار دنبالکننده دارند. بسیاری از آنها در خدمت کمپینهای روابط عمومی یا انتشار اطلاعات نادرست قرار میگیرند؛ برخی نیز مأمور حمله به اشخاص یا نهادهایی هستند که منافع حامیان مالیشان را تهدید میکنند.
در مقابل، روزنامهنگار حرفهای هنگام نگارش سرمقاله، تحلیل یا گزارش، بهخوبی میداند که هر اشتباه ممکن است تبعات سنگینی، چه حرفهای و چه شخصی، برایش داشته باشد. او انتقاد میکند بیآنکه توهین کند، و مخالفت میورزد بیآنکه به فحاشی متوسل شود.
امروز با ارتشهایی آنلاین مواجهیم که در برخی کشورها جای رسانههای سنتی را گرفتهاند؛ ارتشهایی که با مصونیت کامل، محتوای نادرست و گمراهکننده منتشر میکنند. تنها خطر واقعی برای آنها، از دست دادن یک حساب کاربری است. خطری که در عرض چند دقیقه قابل جبران است.
با آنکه شخصاً راهاندازی کمپین علیه اینفلوئنسرها را چندان مؤثر نمیدانم، اما بهشدت معتقدم که پایبندی به استانداردهای حرفهای در روزنامهنگاری، نهتنها برای اعتبار رسانهها بلکه برای سلامت ارتباطات و چشمانداز حکمرانی ضروری است.
نقل از: باشگاه روزنامه نگاران ایران