شاخص کل بورس متاثر از جنگ ۱۲ روزه همچنان مسیر نزولی در پیش گرفته است و دومین ریزش تاریخ بازار سرمایه را به نام خود ثبت کرده است. با توجه به بحرانهای سیاسی و اقتصادی، تکرار این دورههای ریزشی به عنصری جدایی ناپذیر از بازار بدل خواهد شد. همزمانی ریسکهای ساختاری با شوکهای سیاسی و ژئوپولیتیکی، مسیر خروج از رکود را نامطمئن کرده است. در حالی که حافظه جمعی فعالان بورس هنوز سقوط تاریخی مرداد ۹۹ را به خاطر دارد، تکرار موجهای سنگین اصلاح در سالهای پس از آن و تشدید ریسکهای اقتصاد کلان از جمله ناترازی انرژی و کسری بودجه، این سیگنال را مخابره میکند که بازار دیگر شبیه دهه ۸۰ و ۹۰ نبوده و سیکل این ریزشها روز به روز گسترده خواهد شد. چشم انداز کنونی بازار سرمایه با چند ریسک توامان تعریف میشود؛ تداوم ریسکهای سیاسی و ژئوپولیتیکی، نوسان ارزی، کسری بودجه سنگین و ناترازی انرژی که تولید صنایع بزرگ را مختل کرده است. باید گفت که اگر ریسکهای سیاسی مهار نشوند و بحران انرژی حلوفصل نگردد، انتظار «رشد پایدار» در بورس دشوار خواهد بود. به بیان روشنتر، بازاری که روزگاری بر مدار سودهای کالایی دهه ۸۰ و ۹۰ میچرخید، اکنون زیر فشار هزینه سرمایه بالا، قطعیهای انرژی، افت حاشیه سود و رقابت شدید ابزارهای بدون ریسک برای جذب نقدینگی قرار گرفته است. در این میان، سیاست نرخ بهره بالا نه تنها جذابیت سهام را کاهش داده، بلکه از مسیر قفل کردن منابع در بانکها و اوراق، توان تأمین مالی شرکتها را نیز پایین آورده است. نتیجه ملموس برای سهامدار و مدیر بنگاه، «کم شدن سود واقعی» و «توجیه ناپذیر شدن سرمایهگذاریهای کلان» است؛ گزارهای که بهویژه در صنایع انرژیبر، با محدودیتهای برق و گاز و ریسکهای قیمتی حاملها، پررنگتر شده است. (اقتصاد آنلاین)