این همه سال در پس دیوار را نه میشود گفت و نمی توان نوشت وسرود. واژهها نیز دچار گیجی شده و راز سربسته این همه در بند ماندن را نمیداند، این همه سال ماندگاری حصر، این همه سال بودن دربند. تاج زاده مگرکدام راز مگو را برملا کرده است که ده سالگی زندانش را به تماشا نشسته است. دانستن جرم است که او را به پشت دیوارها کشانیده و فرصت دیدارها را گرفته است. صلح جوئی وخیرخواهی او و بزرگان درحصر این روزها سخت به کار میآید، آنها برگشت به میدان خردورزی وشناخت واقعیتها و زیانهای هیجان، شعار زدگی و اهمیت سپردن امور به دست مردم را فریاد میکردند. مگرهمین سخنان نسخه شفابخش ما در بحرانها نیستند؟ مگر ایران برای ایرانیان راز ماندگاری کشور درتجاوز دشمن ستمگر نشد؟ دربند بودن خیر خواهان دور اندیشی چون میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، تاجزاده و ... میدان را برنفوذی ها میگشاید که گشود، تدبیر حکم میکند که درهای زندان گشوده شود و زندانیان سیاسی به کمک فرا خوانده شوند تا در حل مشکلات یار و مددکار گردند. تدبیر حکم مینماید که حصارها برچیده و حصرها پایان یابد تا توان درحصر ماندگان راهنمای برون رفت از تنگناها ومشکلات گردد. حصر وزندان راه حل نیست. دیدن واقعیتها و به یاری خواندن همه اندیشهها ونگرش در این تنگناهای سخت ودشوار یاری بخش کشور خواهد بود.