وحید حاج سعیدی- روزنامه نگار
ما جنگ را نشنیده ایم؛ بلکه آن را احساس کرده ایم. آن هم نه یک روز و دو روز و یک سال و دو سال... 8 سال با دست خالی در برابر 40 کشور دنیا ایستادیم. هنوز راویان جنگ و کهنه سربازان زیادی در بین ماهستند که از خاطرات صحنه های جنگ را به خاطر دارند. با این وجود شاهدان عینی زنده، برای تاریخ زود است که گواهی بدهد.
همانانی که با دو پا رفتند و الان سال هاست که بر ویلچر تکیه زده اند. چشم هایی که هنوز می سوزند و استخوان هایی که هیچگاه به مقصد نرسیدند. هستند پدران و مادرانی که هنوز هنگام ترک خانه کلید را به امید بازگشت نور چشمان شان زیر گلدان می گذارند.
ما جنگ ندیده نیستیم و به دنبال جنگ هم نیستیم. ما وارثان قاب عکس عزیزانی هستیم که برای امنیت و آرامش ما از جان گذشتند. چرا که داستان تجاوز به خاک است.
خواستم بدانید غنا و حرمت واژه جنگ برای ما با تجاوز کارانی که به قصد توحش و آدمکشی جنگ راه می اندازند، تفاوت دارد.
این ادعا را می توان در اظهارات زیبا کلام ها، مازیار ها، علی دایی ها و کیانیان ها هم صحت سنجی کرد. جایی که صحبت از وطن و خاک می شود، تقابل با سیاست های نظام رنگ می بازد و میدان یک دست می شود. حزب و احزاب، چپ و راست، محجبه و شل حجاب و بی حجاب، مسجدی و غیر مسجدی، دانشمند و کم سواد، سپاهی و ارتشی، روحانی و دانشگاهی، بازاری و کشاورز، معلم و دانش آموز و دانشجو و ... شعارشان یکی می شود و پشت هم می ایستند.
مردم ایران هویت و اصالت شان را از دیگران عاریه نگرفته یا ندزدیده اند. بر همین اساس ملت در مقابل متجاوز می ایستد. در فرهنگ و قاموس ما جنگ جایی ندارد ولی دفاع از سرزمین در وجودمان نهادینه شده است.