وضعیت کلی اروپا و به طور خاص جایگاه انگلستان در حال حاضر دچار نوعی بههمریختگی، نابسامانی و بیثباتی جدی شده که نمیتوان انتظار داشت با تغییرات سطحی یا بازگشت چهرههای سیاسی چون بوریس جانسون، نخستوزیر پیشین انگلیس این شرایط بهبود یابد. باید توجه داشت که وضعیت بهقدری در اروپا بحرانی و ناپایدار شده که حتی نمیتوان برای آن نسخهای ساده و سریع پیچید. حتی آمریکا، به عنوان قطب قدرت غرب، اکنون با نوعی تزلزل و عدم انسجام جدی مواجه است. نگاهی گذرا به کابینه ترامپ نشان میدهد که این ساختار دچار نوعی سردرگمی، تناقضگویی و بیتکلیفی شد که ریشه در فقدان استراتژی مشخص در سیاست داخلی و خارجی داشت. این نشانهها به خوبی نمایانگر بحران اقتصادی و سیاسی عمیقتری در غرب هستند که هم آمریکا و هم اروپا را در بر گرفتهاند. در واقع، آنچه امروز در نظام بینالمللی شاهدش هستیم، ریزشی است که اگر مدیریت نشود، میتواند به بحرانی در مقیاس جهانی و حتی مشابه با مقدمات جنگهای جهانی تبدیل شود. وی ادامه داد: با بررسی روندهای تاریخی و تحولات گذشته، میتوان دریافت که ساختار نظم جهانی در شرایطی مشابه دوران پیش از جنگ جهانی اول قرار گرفته است. نوعی از بیقاعدگی، بیسرپرستی، و نبود هماهنگی در روابط بینالملل حاکم شده که اگر یک اشتباه کوچک در سطح دیپلماتیک یا نظامی رخ دهد، میتواند زمینهساز فاجعهای جهانی شود و متاسفانه هیچ چشمانداز روشنی از یک رهبری مقتدر در غرب دیده نمیشود که بتواند این شرایط را سر و سامان بدهد؛ به گونهای که بیثباتی در سیاست خارجی آمریکا و نوعی آشفتگی در درون اتحادیه اروپا این فرضیه را تقویت میکند. در این میان، روابط انگلستان و آمریکا نیز وارد مرحلهای از ابهام و تنش شده است. به یاد داریم که در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، زمانی که او به انگلستان سفر کرد، رفتار غیر اصولی و غیر دیپلماتیک نسبت به مقامهای این کشور داشت، اما در همان سفر در یک سخنرانی، بوریس جانسون را بهترین گزینه برای نجات انگلستان از بحران برگزیت دانست، چراکه دیدگاههای محافظهکارانه و راستگرایانه آنها با یکدیگر همخوانی داشت.