علیاصغر رئیسزاده، مترجم کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» گفت: مفاهیم فلسفی و به طور خاص فلسفه سیاسی از دید تکنولوژیهای جدید و به طور خاصتر از دید هوش مصنوعی در کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» باز تعریف شدهاند. آیا رباتها و هوش مصنوعی به این حد خواهند رسید که آنها را هم به عنوان هوش طیبعی در نظر بگیریم، در کنارشان همزیستی داشته باشیم، یا ما بر آنها مسلط شویم و یا آنها بر ما مسلط شوند؟ این مسئلهای است که در فصل ششم و ماقبل آخر کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» در مورد آن بحث شده است. گفت و گوی ایبنا را با علی اصغر رئیسزاده، مترجم کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» با عنوان فرعی درآمدی بر حاکمیت رباتها در ادامه میخوانید:
ویژگی خاص کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» با عنوان فرعی درآمدی بر حاکمیت رباتها چیست؟
در ابتدا تشکر از انتشارات دکسا که زمینه ترجمه کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» با عنوان فرعی درآمدی بر حاکمیت رباتها را برای من فراهم کرد. این کتاب همانگونه که از اسمش مشخص است، چند ویژگی دارد. کتاب درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی یک کتاب چند بعدی، چندعلمی و چند نظامی است که مفاهیم فلسفی را هم از بعد فلسفه سیاسی تدریس میکند و هم از بعد فلسفه تکنولوژی و از بعد خاص آن تکنولوژیهای جدیدی که مخصوصاً در این چند سال اخیرترند شدهاند و در دسترس عامه مردم قرار گرفتهاند، بازتعریف میکند.
این کتاب از دید من دو ویژگی جدید و ضروری دارد و به عبارتی خواندن این کتاب دو ضرورت دارد. ضرورت اول این است که نویسنده این کتاب یعنی مارک کوکلبرگ یک فیلسوف علم و فیلسوف تکنولوژی است و به گفته او تا پیش از تدوین و تدریس این کتاب مطالعاتی که در مورد فلسفه تکنولوژی وجود داشتند، از دید فلسفه اخلاق بودند و این کتاب از دریچه جدیدی از دید فلسفه سیاسی به مفاهیم تکنولوژی میپردازد و مورد دوم اینکه علم فلسفه مثل همه علوم دیگر باید یک علم پویا باشد و باید مفاهیمش را با هر تغییر که در جهان ایجاد میشود، بازتعریف کند و اتفاقی که در این کتاب افتاده این است که مفاهیم فلسفی و به طور خاص فلسفه سیاسی از دید تکنولوژیهای جدید و به طور خاصتر از دید هوش مصنوعی باز تعریف شدهاند. مفاهیمی مثل آزادی، برابری، عدالت، تبعیض نژادی، قومیتی، جنسیتی، قدرت، نظامهای سیاسی، دموکراتیک، کاپیتالیسم، مارکسیسم.
این موارد از دید هوش مصنوعی تعریف شدهاند و اینکه چقدر هوش مصنوعی میتواند این مفاهیم را تغییر بدهد و یا میتواند به آزادی بیشتر و یا برعکس محدودتر کردن آزادی کمک کند. در واقع گسترش دموکراسی و یا محدود کردن دموکراسی، به ایجاد کاپیتالیسم و سلطه سرمایهداری و یا برعکس آن، آزادیهای لیبرال بیشتر برای آزادیهای مردم. از این دو دید مطالعه این کتاب ضرورت دارد.
چگونگی تأثیر هوش مصنوعی بر موضوعات سیاسی چگونه در کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی هوش مصنوعی» تبیین شده است؟
این کتاب یک نگاه خاکستری به تأثیر هوش مصنوعی بر سیاست، تعاریف سیاسی و نظامهای سیاسی دارد. از یک جهت حضورش را ضروری میداند، همانگونه که هر تکنولوژی که در جامعه در دسترس مردم قرار میگیرد، بعد از مدتی ضروری به نظر میرسد. البته مقداری مقاومت همیشه وجود دارد تا بعد استفاده از تکنولوزی برای مردم ضروری شود. دیدگاههای سیاسی هم به همین ترتیب به وجود میآید اما نگاه کتاب یک نگاه خاکستری است. از یک طرف حضور را ضروری میداند، از سوی دیگر با شک و تردید نگاه میکند.
وقتی مفاهیمی مانند مفهوم آزادی را در کتاب بیان میکند، در کنار آن این سؤال را میپرسد که هوش مصنوعی وقتی به سوالهای مردم پاسخ میدهد، چقدر جوابهایی است که به آزادی کمک میکند؟ یا تا چه حد جوابها سوگیرانه و تبعیضآمیز است، آیا جوابهایی که مردم از چتبادهای هوش مصنوعی میگیرند، باعث سوگیری بیشتر نخواهد شد؟ این کتاب مرتباً بر وجود سوگیری تاکید میکند. ابزار جدیدی که در دست مردم قرار گرفته یک ابزار سوگیرانه است و هم در پشت آن قدرتهایی مثل شرکتهای بزرگ تکنولوژی مانند متا، آمازون و… وجود دارند و تصمیم میگیرند که چه اطلاعاتی به مردم داده شود و چه اطلاعاتی به مردم داده نشود. چه نوع اطلاعاتی با چه جهتدهیهایی به مخاطب کاربر داده شود و چه اتفاقات دیگری بیفتد. یا مثلاً مفهوم یا جملهای را در گوگل، اینستاگرام یا یوتویوب جستجو میکنیم و بعد از آن مرتباً همین مفهوم به شکلهای مختلف و در سایتهای مختلف به ما نشان داده میشود. این باز از تاثیرات وجود هوش مصنوعی است.
این سیستمهای توسعه تا چه حد بر روی آزادی و انتخاب مردم تأثیر میگذارد؟ این هم یک نکته دیگر است و اینکه چه چیزهایی را در دسترس مردم قرار میدهند که از بین این گزینههای محدود که خودشان میخواهند، انتخابهایشان را انجام بدهند و نتیجهای که در کل کتاب گرفته میشود، این است که این تکنولوژی هوش مصنوعی یک تکنولوژی بی طرف به طور خالص نیست، بلکه همیشه یکسری سوگیریها و تبعیضها در تکنولوژی و نرمافزارهای خاص آن وجود دارد، چه از طرف سازندگانش و چه از طرف دیتایی که وارد آن شده و یادگیری که در آن اتفاق افتاده است و کلیت این کتاب روی وجود سوگیری تاکید میکند.
میان تیتر «از مفهوم آزادی تا حاکمیت رباتها» در ابتدای کتاب آورده شده است، آیا حاکمیت رباتها ناقض مفهوم آزادی است یا به مفهوم آزادی بشر کمک میکند؟
این از مفهوم آزادی تا حاکمیت رباتها لزوماً ناقض همدیگر نیستند و در مورد تک تک مفاهیم در کتاب صحبت شده است. یعنی از مفهوم آزادی، برابری، عدالت، قدرت تا گفتارهای آخر که بیشتر در این مورد سؤال شده که آیا رباتها، تکنولوژی و هوش مصنوعی و نهایتاً رباتیک به آن حد خواهند رسید که خود هوش مصنوعی به قدرت حاکمیت در یک کشور، یا یک نظم سیاسی بر جهان تبدیل شود یا همچنان زیر دست انسان خواهد بود؟ این ترتیب گفتارهاست و مسالهای که در اینجا وجود دارد این است که این حرف همین الان هم در بین مردم وجود دارد و قدیم هم وجود داشته است، از زمانی که رباتیک وارد خط فکری مردم شد، همیشه فیلمهای علمی تخیلی ساخته شده که رباتها بر انسان حاکم خواهند شد و دیدگاههای مردم با گسترش تکنولوژی به جلو آمده است. آیا کامپیوتر بر مردم مسلط خواهد شد؟ آیا اینترنت بر مردم مسلط خواهد شد؟ آیا اینترنت اشیا بر مردم مسلط خواهد شد و الان هم یک سؤال جدی و فراگیر وجود دارد که آیا هوش مصنوعی به آن حدی رسیده است که بتواند خودش تصمیم بگیرد که هوشش از انسان بالاتر بیاید و بتواند بر زندگی و انسانها مسلط شود یا نه و در نهایت آیا ما به آنجا خواهیم رسید که حداقل در یکی دو سال آینده هوش مصنوعی را هم به عنوان یک موجود مستقل به رسمیت بشناسیم، همانطور که در فلسفه اخلاق ما حیوانات را به عنوان موجودات مستقل به رسمیت میشناسیم؟ آیا رباتها و هوش مصنوعی هم به این حد خواهند رسید که آنها را هم به عنوان هوش مصنوعی در نظر بگیریم، در کنارشان همزیستی داشته باشیم، یا ما بر آنها مسلط شویم و یا آنها بر ما مسلط شوند؟ این مسالهای است که در فصل ششم و ماقبل آخر کتاب در مورد آن بحث شده است.