رسول محمدی گهروئی- کارشناس روابط بین الملل
قطعاً یکی از مهمترین مشکلات پیچیده سیاست خارجی دونالد ترامپ پس از تصدی ریاستجمهوری آمریکا صنعت هستهای و برنامه موشکهای بالستیک و دوربرد ایران است. او در مقام ریاستجمهوری آمریکا برخلاف شعارها و وعدههای کارزارهای انتخاباتی مجبور خواهد بود واقعیات موجود میدانی در منطقه غرب آسیا از جمله قدرت بلامنازع نظامی و توان دفاعی ایران را بپذیرد و هر گونه تصمیمگیری در مورد برنامه هستهای و موشکهای دوربرد را چندین مرتبه مرور و بررسی کند. قطعاً آسانترین راه برای ترامپ بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» است.
این راهبرد با گسترش تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی و تشدید تحریمهای همهجانبه اقتصادی، مالی و ... برای وادارکردن ایران به توقف و یا محدودکردن برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک ادامه خواهد یافت. آنچه در این میان اثبات شده این است که فشار حداکثری با تمام تبعات منفی که بر اقتصاد ملی و معیشت عمومی مردم به همراه داشت نتوانست ایران را به مذاکره و قبول درخواستهای یکجانبه و زیاده خواهانه آمریکا و غرب مجبور کند.
تجربه نشان داده که ایران بدون تسلیمشدن در برابر تحریمهای اقتصادی آمریکا و بازگشت به میز مذاکره، با ایجاد ائتلاف بین المللی متشکل از شرکای تجاری آسیایی خود و اتخاذ سیاست اقتصاد مقاومتی به راهاندازی و بهرهبرداری از سانتریفیوژهای نسل جدید و پیشرفتهتر و تولید اورانیوم با عیار خلوص بالاتر و همچنین افزایش ذخایر کلی خود، ادامه داده است.
البته در این مورد ترامپ نظر دیگری دارد، او در مناظرات انتخاباتی خود مدعی شده بود که اگر دولت بایدن سیاست فشار حداکثری را با همان سازوکار و چارچوبی که وی در 4 سال ابتدای ریاست جمهوریش وضع کرده بود کماکان حفظ می کرد، سرانجام این فشار حداکثری نتیجه می داد؟! ادعایی که قطعا قابل اثبات نیست. اگر اقدامات فشار حداکثری برای آمریکا نتایج سریع و دلخواه را به همراه نداشته باشد قطعاً درخواست ها از سوی طیف تندرو وابسته به لابی رژیم صهیونیستی برای حمله و اقدام نظامی یکجانبه ایالات متحده و یا کمک لجستیکی و تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل برای اقدام نظامی این کشور به پشتیبانی آمریکا به سایتهای هستهای ایران افزایش خواهد یافت.
بهمنظور اجرای اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران صرفاً داشتن توان، قابلیت نظامی و اراده تصمیمگیرندگان کافی نیست. آنچه بیش از همه آمریکا و غرب به آن نیاز دارند "امنیتیسازی و اجماع سازی" پرونده هستهای ایران به تهدیدی قریبالوقوع در نزد افکار عمومی ملتهای جهان و القای ترس و ناامنی در میان همسایگان ایران بالاخص سران کشورهای عرب حوزه خلیجفارس است. شواهد نشان میدهد علیرغم تبلیغات و ادعاهای آمریکا و غرب افکار عمومی جهان با سیاستهای یکجانبه، مزورانه و قریب کارانه بهخوبی آشنا هستند و از این منظر قدرت نرم مؤلفههای اعلامی و اعمالی سیاست خارجی ایران از جمله حمایت از کشورهای جهان سوم، دفاع همهجانبه از مقاومت مردمی فلسطین و... پایگاه قدرتی در نزد ملل آزادیخواه جهان است.
حتی در صورت یک حمله گسترده و همهجانبه به تأسیسات هستهای ایران آنچه نصیب آمریکا خواهد شد کندسازی روند و فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران است؛ زیرا ایران با اتکا به نیروی داخلی و دانش بومی به "علم و دانش فنی" تولید و غنیسازی و بهرهبرداری از اورانیوم غنی شده دستیافته است.
منبع : دیپلماسی ایرانی