ستاره صبح، فائزه صدر: یک سال پیش در چنین روز هایی ارتش اسرائیل در باریکه غزه با حماس می جنگید، جنگی که در ماه های گذشته به درگیری با حزب الله لبنان تبدیل شد. این روز ها به نظر می رسد تنش نظامی منطقه در آستانه تبدیل شدن به جنگ میان ایران و اسرائیل است. تاریخ که بهترین شاهد جنگ ها است به ما می گوید؛ جنگ برنده ای ندارد. میتوان از شروع درگیری جلوگیری کرد. تنش میان ایران و اسرائیل می تواند به جنگ گسترده ای در خاورمیانه تبدیل شود و چشم انداز صلح را در این منطقه به محاق ببرد. ستاره صبح در گفت و گو با عطا تقوی اصل، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی به بررسی شرایط منطقه و آینده تنش ایران و اسرائیل پرداخته که در ادامه می خوانید:
حمله اسرائیل در پنجم آبان در حالی صورت گرفت که اعلام شد هواپیماهای اسرائیلی وارد آسمان ایران نشده اند، بیشتر حملات دفع شده و خسارات ناچیز بوده است. اگر چه تا امروز شهادت 5 هموطن تایید شده، با توجه به این معلومات پاسخگویی ایران به این حمله اسرائیل متصور نبود. اما در روز های گذشته شاهد تهدیداتی از سوی دو طرف بودیم که احتمال وقوع درگیری را بالا می برد. ریشه افزایش تنش چیست؟ چرا ایران خود را ملزم به پاسخگویی می داند؟
پس از حمله اسرائیل به ایران، تصور اولیه بسیاری از کارشناسان این بود که رفت و برگشت آتش تمام شده، چون وزیر دفاع عدم ورود هواپیماهای اسرائیلی به آسمان ایران را تایید کرد.
تحلیل من سه بخش دارد. اول اینکه به مرور هزینه عملیات اسرائیل مشخص شد. وقتی حمله انجام شد از عدم موفقیت اسرائیل در عملیات نظامی صحبت می شد ولی تند شدن یکباره مواضع ایران نشان می دهد خسارات حمله اسرائیل از آنچه ایران را به عدم پاسخگویی متقاعد می کرد، فراتر رفته است. احتمالا میزان خسارات در حدی است که ایران نمی تواند پاسخگو نباشد.
تحلیل دوم این است که بی رحمی اسرائیل در حمله به جنوب لبنان و بی دفاع بودن حزب الله، ایران را وادار به پاسخگویی کرده است. حزب الله متحد ایران است و جنوب لبنان نقطه ای کانونی و ژئوپولتیک برای ایران محسوب می شود. ایران می خواهد تلنگری به اسرائیل بزند، زیرا خساراتی که اسرائیل به جنوب لبنان وارد کرده، خسارت به منافع ملی ایران است.
نکته آخر این است که بخش عمده این عملیات از عراق انجام گرفته، از این نظر ایران می خواهد با پاسخگویی از مسیر عراق گوشمالی به اسرائیل بدهد. مشخص نیست چنین حمله ای چه شکل و ابعادی خواهد داشت، زیرا حمله به ایران از مسیر عراق و بدون هماهنگی با این کشور، پرستیز دولت عراق را زیر سوال برد و آن ها هم در این خصوص مدعی هستند.
آنچه مشخص است، موضع گیری جدید ایران در قبال حملات اسرائیل و بالا بودن شدت تهدیدات مسئولین و نظامیان ایران است که نشان می دهد حمله بعدی ایران به اسرائیل قطعی است. اسرائیل حتی ساعاتی بعد از اجرای عملیات هم تهدید می کرد، ولی بعید است اسرائیل قبل از واکنش ایران کاری صورت دهد. تهدیدات اسرائیل در روزهای بعد از حمله بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت و برای ملتهب نگه داشتن فضای سیاسی و اجتماعی ایران بود. اسرائیل هم زمان با تنش نظامی جنگ روانی را دنبال می کند و قصد دارد فضای اقتصاد از این تهدیدات آسیب پذیر شود. در جنگ چند وجهی نمی توان پیش بینی کرد هدف واقعی اسرائیل چیست؟!
آیا جنگ احتمالی از جنگ اسرائیل و گروه های مقاومت فلسطینی به جنگ ایران و اسرائیل تبدیل خواهد شد؟
. سناریوی درگیری میان ایران و اسرائیل همواره قابل پیش بینی بود. رجز خوانی این دو علیه هم چند دهه سابقه دارد ولی من فکر نمی کنم اتفاقات اخیر منجر به وقوع جنگی تمام عیار شود. اسرائیل جغرافیای کوچکی است که در مقابل عملیات گسترده آسیب پذیر است. همراهی غرب با اسرائیل می تواند به ایران آسیب بزند، ولی جلوی آسیب دیدن اسرائیل را نمی گیرد. از طرفی موقعیت جغرافیایی و ژئوپولتیک ایران نقشی کانونی در امنیت خاورمیانه دارد. جنگ این نقطه موازنه در خاورمیانه را دچار فروپاشی می کند که در راستای منافع جهان نیست. دنیا برای بالا رفتن قیمت نفت، ناامنی در خلیج فارس، حضور مجدد نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و گسترش تروریسم آمادگی ندارد. جنگ ایران و اسرائیل به معنی تزتزل در کانون ثبات منطقه است. ناامنی ایران منافعی برای غرب ندارد ولی زیان زیادی به اروپا و آمریکا می رساند. البته امنیت ایران به تصمیم غرب وابسته نیست. ایران منفعل نخواهد بود و در برابر حمله دفاع می کند و پاسخ خواهد داد. پاسخ به حملات نظامی اسرائیل به معنی گسترش جنگ نیست.
با توجه به حمایت غرب از اسرائیل، از تنش اخیر ایران و اسرائیل به چه سناریویی می رسیم؟ برنامه بلند مدت غرب برای منطقه چیست و چه اهدافی دنبال می شود؟
کشور های قدرتمند جهان نظر واحدی نسبت به ایران ندارند. اگر تنها اروپا و آمریکا را در نظر بگیریم، سناریوی آن ها ایران در قفس است. ایرانی که تحریم شده، اقتصادی ضعیف دارد و تحت شدید ترین فشار های بین المللی است، تا کمترین تاثیر گذاری را داشته باشد. فعلا استراتژی غرب در قبال ایران جنگ نیست. آنها نگران تاریخ و تمدن باستانی ایران نیستند، بلکه بروز جنگ منافع میان مدت و دراز مدت غرب را به خطر می اندازد. دلیل ادامه داشتن تحریم ها و باز شدن کانال هایی برای فروش نفت ایران تحریم همین است. غرب فشار بر ایران را تا جایی ادامه می دهد که منافع منطقه ای و بین المللی اش به خطر نیفتد.