گروه اقتصاد: آکادمی سلطنتی علوم سوئد، «عجم اغلو، جیمز رابینسون و سایمون جانسون،» سه استاد دانشگاههای آمریکا را به دلیل مطالعاتی که درباره شکلگیری نهادها و نقش آنها بر رفاه عمومی دارد، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ اعلام کرد. عجم اوغلو مشهورتر از دو برنده دیگر جایزه نوبل است زیرا کتابهای متعددی از او به چاپ رسیده است. چندمین بار است که اقتصاددانان غیرلیبرال و منتقد راستگرایی که نگاه متفاوتی از جریان اصلی اقتصاد به مسائل دارند برنده این جایزه میشوند. به گفته بنیاد نوبل، کاهش تفاوت درآمد بین کشورها یکی از بزرگترین چالشهای زمانه ماست، به لطف تحقیقات پیشگامانه دارون عجم اوغلو، سایمون جانسون و جیمز رابینسون، ما درک عمیقتری از دلایل اصلی شکست یا موفقیت کشورها داریم. جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۳ به کلودیا گلدین استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، به دلیل فعالیتهایش در زمینه مطالعات مربوط به نقش زنان در بازار کار تعلق گرفت. در این ارتباط جعفر خیرخواهان، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناس اقتصادی و مترجم یکی از کتاب های عجم اوغلو گفت: «این سه اقتصاددان، رویکردی جدید را در اقتصاد سیاسی به وجود آوردند که بر مبنای آن عامل قدرت و نقش نظامهای سیاسی در توسعهیافتگی را برجسته کردند. در نگاه آنها یک نظام سیاسی دمکراتیک با یک نظام سیاسی استبدادی در زمینه توسعه عملکردی متفاوت دارند.» در ادامه گزیده نظرات وی را می خوانید.
ویژگیهای فعالیت های این سه نفر و بهطور خاص عجم اوغلو، میتوانیم به این نکته اشاره کنیم که جسارتشان موجب شد که وارد عرصههایی شوند که پیش از آنها اقتصاددانان تمایلی به آن نشان نمیدادند. در گذشته هنگامی که اقتصاددانان میخواستند به چرایی توسعه یافتگی برخی کشورها بپردازند، به دلایلی چون جغرافیای بهتر، منابع طبیعی فراوان، سرمایه کافی، ماشین آلات با فناوری بالا و نیروی انسانی اشاره میکردند. اما کشورهای در حال توسعه بسیاری دیده میشوند که با وجود داشتن جغرافیای مناسب و منابع طبیعی و همزمان با واردات تکنولوژی و تاسیس دانشگاه در مسیر توسعه موفقیتی حاصل نکردند و به جایگاه کشورهای پیشرفته نمیرسند. برندگان نوبل متوجه شدند که میان نظامهای سیاسی مختلف در دستیابی به توسعه تفاوت وجود دارد. نظامهای سیاسی مختلف یا انواع حکمرانی، عاملی مهم و غیرقابل انکار در توسعه کشورها محسوب میشوند. به طور خاص در یک حکمرانی بد هر قدر منابع در اختیار آن باشد هم در نهایت این منابع هدر میروند و پیشرفتی حاصل نمیشود. به زبان سادهتر در نگاه عجم اوغلو، اقدامات صاحبان قدرت در قبال اقتصاد مورد بررسی قرار میگیرد.
بهره مندی از همه استعدادها
آمریکا با وجود اینکه محدودیت برای مهاجرت وجود دارد، امکان حضور گسترده افراد از اقشار، گروهها و حتی نژادها یا مذاهب مختلف را فراهم کرده است. در جوامعی که انسان ها موقعیتی برابر از نظر حقوقی دارند، همین به فرصتی برای جذب افراد توانا و ماهر تبدیل میشود. به همین جهت هندیهایی که در نظام کاستی حاکم بر این کشور از فرصت برابر دستیابی به مشاغل بالا برخوردار نیستند میتوانند با مهاجرت به امریکا به رشد بیشتری دست یابند. در برخی جوامع زنان را محدود کرده و زمینه فعالیت آنان را محدود میکنند که این نیز امکان استفاده از استعدادهای نیمی از جامعه را سلب میکند. تبعیض ملی، نژادی، جنسیتی و مذهبی از جمله عواملی است که اجازه بهرهمندی ازهمه استعدادهای موجود را سلب و زمینههای توسعه را محدود میکند.
نقش سیاست در اقتصاد
من در کنار آقای دکتر علی سرزعیم کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دمکراسی» را ترجمه کردم. عجم اوغلو برعکس باورهای سنتی اقتصاددانان بر اهمیت نقش سیاست (ساخت قدرت) در عملکرد اقتصادی تاکید دارد و نشان میدهد چگونه یک وضعیت دیکتاتوری یا دمکراتیک میتواند وضعیت اقتصاد را هم دگرگون کند. این مورد هم در اغلب آثار عجم اغلو از جمله در کتاب راه باریک آزادی هم مورد بحث قرار میگیرد. این سه اقتصاددان که برنده جایزه نوبل شدند، افرادی مهم در اقتصاد معاصر هستند. این ویژگی کاری آنهاست که با بررسی نقش سیاست بر اقتصاد توانستند پاسخ پرسشهایی را بدهند که پیش از آنها داده نشده بود. کار آنها بزرگ بود و به گمانم شایستگیهای لازم برای کسب جایزه نوبل را داشتند زیرا مسجل شده که بدون وجود یک حکمرانی خوب، امکان پیشرفت و توسعه وجود نخواهد داشت.
برگرفته از خبرآنلاین