مرتضی سلطانپور ابیانه - دیپلمات
کره باستان در واقع به سرزمینی گفته میشود شامل کره شمالی و بخش بسیار بزرگی از منطقه منچوری است . کرهایها چگونگی به قدرت رسیدن اولین پادشاه خود را در قالب افسانهای ترسیم کرده که به افسانه تانگون معروف است . محل وقوع این داستان شمال شبه جزیره یعنی کره شمالی کنونی و بخشی از سرزمین منچوری به نام «سام وی ده بک» به معنای میان سه کوه آتشفشان است .البته تمامی مردم کره هم جنوب و هم شمال به این افسانه علاقمند هستند .
در این افسانه چند موضوع مانند دو حیوان یعنی ببر و خرس به عنوان سمبل قدرت و جو و سیر به عنوان دو ماده غذایی تأثیر گذار بر روی بدن هر جاندار و غار به محل تاریکی همانند رحم برای رشد و نمو انسان مورد توجه قرار گرفته است .
شناخت ادبیات هر ملتی ابعاد مختلفی از زندگی ملتها را روشن میکند . با خواندن این رمان خواهیم فهمید که علت حضور این دو حیوان در نقاشیهای کرهای به چه علت است؟ یا چرا اینقدر سیر در مواد غذایی کرهایها مورد توجه است. حال با درک مختصری که از فضای داستان به دست آمد .خلاصه این رمان را دنبال میکنیم:
در زمانهای بسیار قديم شاهزادهای باهوش و شجاع به نام هوان هونگ زندگی میکرد كه به پسرِ شاه آسماني معروف بود. شاهزاده از پدرش خواست كه شبه جزیره زيباي كره را به او ببخشد. پادشاه شبه جزیره را به او بخشید. شاهزاده در حاليكه سه مهر آسماني را با خود حمل میکرد به همراه سه هزار گل به زمين فرود آمد .
شاهزاده به زیر درخت مقدس روي كوه «بک تو» رسيد و از تخت بالا رفت. در آن جا او شهر مقدسی را بنا كرد و وزيرانی را براي اجراي فرمانهایش منصوب کرد : «پرنگبِگ» (صدر اعظم ابر)، «اوسا» (صدر اعظم باران) و «اونسا» (صدر اعظم باد)، كه آنان حدود سه هزار و شصت شغلی که در رابطه با انسان است را مدیریت میکردند . آنها تمام كارهای انسان را تحت کنترل خود داشتند.
در آن زمان خرسي و ببري با هم در غاري بزرگ در نزديكي جنگل زندگي میکردند. آنها مصرانه آرزو داشتند كه انسان شوند. هر روز صادقانه جلوي درخت شاهزاده آسماني كه اكنون حاكم سرزمين شده بود نیایش میکردند. شاهزاده بيست سير و يك بسته جو به آنها داد و گفت: اینها را بخوريد و خودتان را در عمق غار يك صد روز زنداني كنيد، سپس شما انسان خواهيد شد. خرس و ببر، سير و جو را گرفتند و به غارشان رفتند. آنها با جديت شروع به دعا كردند كه شايد آرزويشان برآورده شود.
خرس با صبر، سختیها را تحمل كرد و پس از بيست و يك روز زني زيبا شد، اما ببر گريخت؛ زيرا نمیتوانست روزهاي طولاني را در غار تاریک سپری كند. زن بيش از حد خوشحال بود و دوباره به جنگل رفت و دعا كرد تا شايد مادر يك بچه شود. دیری نگذشت كه او شاهزادهای به دنيا آورد كه نام این شاهزاده را تانگون، يا شاه جنگل گذاشتند . مردم سرزمین بسيار از تولد شاهزاده كه پس از اين نخستين شاه شبه جزیره کره شده خوشحالي كردند. هنگامي كه او روي تخت شاهي نشست پايتخت جديد کره باستان را پيونگ یانگ (پایتخت فعلی کره شمالی) را بنا گذاشت و نام سلسله پادشاهي خود را چوسون (سرزمين صبح بامدادی) نامید .
اين ماجرا چهار هزار و دويست و هشتاد و هفت سال پيش اتفاق افتاده است . او بعدها پايتخت را به منطقه بسیار زیبای میونگسان در شمال شرقی کره شمالی فعلی انتقال داد. جايي كه در آن جا اكنون سه مکان مقدس به نام سه پادشاه کره باستان که به سام سونگ معروف به می باشد قرار دارد. این سه مکان عبارتند از مکان پدربزرگ «تان گون هواناين» (شاه مقدس)، «هوان هونگ» (پدر تانگون شاهزادي مقدس) و «تانگون» (نخستين شاه بشري) . در كوههاي ميو یانگ سان ( منطقه ای است رویایی و زیبا ی شبیه سوراکسان در کره جنوبی) غاري وجود دارد به نام تانگون كه منسوب به اولین پادشاه کره است.