گروه اجتماعی: بر اساس آمار رسمی حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند. ۶ درصد از جمعیت هم در فقر شدید هستند. بر اساس آمار تا اواسط دهه ۸۰ بین ۱۲ تا ۱۵ درصد جمعیت زیر خط فقر بودند. در میانه دهه ۹۰ این آمار به ۲۰ درصد رسید و اکنون از سال ۹۸ تاکنون نرخ رشد فقر به ۳۰ درصدی رسیده است. آمارها از اضافه شدن ده میلیون نفر به جمعیت فقرا از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ حکایت میکند. دبیرخانه شورای عالی سلامت و امنیت غذایی اعلام کرد که مردم ۸ استان دچار سوءتغذیه هستند. در ادامه نظر 3 کارشناس را درباره علل افزایش فقر می خوانید.
هادی موسوینیک، عضو هیات علمی مرکز پژوهشهای مجلس در این باره به اقتصادآنلاین گفت: وزیر رفاه اعلام کرده که موسسات خیریه کفاف فقر را نمیدهند. کاهش فقر 4 راهکار دارد. اولین اقدام، رشد فراگیر اقتصادی است. مشکلاتی در اقتصاد وجود دارد که دلایلش مشخص است. یکی تحریمهای اقتصادی، دیگری فضای کسب و کار و در آخر امنیت سرمایهگذاری است که باید اصلاح شود تا شرایط رشد اقتصادی امکانپذیر شود. اکنون ۶ درصد از جامعه دچار فقر شدید هستند که مشکلات سوء تغذیه دارند. بسیاری از خانوارها عملاً از غذای خود کم میکنند تا هزینههای مسکن و اجاره بها را تامین کنند. اما سوء تغذیه در گروههایی مثل کودکان آثار بلند مدتی دارد
جمعیت زیاد فقرا
در سالهای اخیر، شاهد کاهش درآمد سرانه در کشور بودیم. حداقل در ۱۲ سال گذشته، ما شاهد کاهش رشد اقتصادی و کاهش درآمد سرانه بودیم و وقتی چنین میشود فقر هم افزایش پیدا میکند. نرخ فقر از ۱۸ درصد به ۳۰ درصد رسیده است. این یعنی نرخ فقر ۱۲ درصد افزایش یافته و بیش از ۱۰ میلیون نفر به جمعیت فقرا اضافه شده است. این جمعیت قابل توجهی است و چند برابر جمعیت خیلی از کشورهاست! فقر خروجی عملکرد نظام اقتصادی کشورهاست. در کشور ما به جز بحث تحریمها که نقش مهمی در افزایش فقر داشته، مدیریتها و عملکردهای نامطلوب و استفاده غیربهینه از منابع، مانع شدهاند تا فقرزدایی به نحو احسن انجام شود.
دخالت دولت در اقتصاد
مداخله بی جای دولت در اقتصاد که منجر به این شود فعالین اقتصادی و کارآفرینان نتوانند به رشد و توسعه برسند مشکلات مربوط به اشتغال را در جامعه به وجود میآورد و در نتیجه رفع فقر هم صورت نمیگیرد. بنابراین سیاستگذاری کلان تعیین کننده است.
واردات گران شده است
محمدرضا عبدالهی کارشناس اقتصاد درباره دلایل تشدید فقر گفت: یکی از مهمترین شاخصها درآمد سرانه است؛ به طوری که در سال ۱۴۰۰ درآمد سرانه یک سوم کمتر از سال ۱۳۹۰ بود. سال ۱۴۰۰ میانگین درآمد مردم ایران دو سوم میزانی است که در ابتدا دهه ۹۰ بود. یعنی وضعیت درآمد جامعه بدتر شده است. تحریمها در کنار نحوه مدیریت اقتصادی بحران اقتصاد را تشدید کرد. بررسی رشد تولید ناخالص داخلی سرانه دهه ۹۰ نشان میدهد که متوسط رشد سالانه نزدیک به صفر درصد بوده است. اقتصادی که کیک خود را بزرگتر نکند، در عمل هم نمیتواند به مردم سهم بزرگتری بدهد. بدون تردید یکی از علل گسترش فقر در ایران عدم تحقق رشد اقتصادی بالا و پایدار است. بررسی دهه ۹۰ نشان می دهد که صادرات ارزان تر و واردات گرانتر شده است. قیمت نسبی صادرات به واردات کاهنده بوده است. تحریم ها موجب افزایش هزینههای صادرات و واردات شده است.
تورم فزاینده
عبدالهی، عضو هیات علمی مرکز پژوهشهای مجلس با اشاره به تورم بالا گفت:« تورم بالا یک مشکل است ولی از سال ۹۷ این نرخ افزوده شد همین امر باعث شد تا توزیع درآمد در کشور بدتر شود. تورم بالا ثروت صاحبان دارایی را بیشتر میکند اما صاحبان درآمدهای ثابت مانند مزدبگیران را فقیر میکند. تورم باعث شد تا مزدبگیران که اغلب طبقه متوسط را تشکیل میدهند به طبقه فقرا بروند. استراتژی دولت از سال ۹۷ این گونه بود که از افزایش حقوق کارمندان دولت، دستمزد کارگران و مستمری بازنشستگان، متناسب با نرخ تورم و افزایش هزینهها جلوگیری شد. این رویکرد و استراتژی بیش از پیش فشار را به مزدبگیران (اعم از طبقه کارگر یا کارمندان) افزایش داد و بر جمعیت فقرا افزود. استراتژی دولت عدم افزایش دستمزد متناسب با تورم بوده و تورم بالا عامل نابرابری بوده است.