مراسم یادبود پژوهشگر و مترجم فقید ابراهیم اقلیدی روز چهارشنبه ۲۸ شهریور در مسجد امیرالمؤمنین (ع) مرزداران برگزار شد.
در این مراسم که با حضور جمع زیادی از نویسندگان، شاعران و اهالی فرهنگ و هنر برگزار شد ابتدا علیرضا بهنام شاعر و مترجم با خیر مقدم به حضار در سخنانی به معرفی ابعاد مختلف زندگی و کار ادبی اقلیدی پرداخت.
او با قرائت بخشی از ترجمه ابراهیم اقلیدی از هزار و یکشب سخنان خود را آغاز کرد.
این شاعر در ادامه با اشاره به زیست منحصر به فرد ابراهیم اقلیدی گفت: ابراهیم اقلیدی در زندگی شخصی بسیار صریحاللهجه بود و هرگز در برابر هیچ قدرتی سر خم نمیکرد. او حافظهای بینظیر داشت و هر کدام از ما که چیزی را از یاد میبردیم اگر از او میپرسیدیم اگر به خاطر داشت با جزئیات توضیح میداد و اگر به یاد نداشت نشانی منبع را با دقت شماره صفحه میداد که با مراجعه به آن مشکلمان حل میشد. او انسانی بسیار پرکار بود و در طول پنج دهه کار فرهنگی خود بسیار بیش از توان یک انسان کار کرد و هرگز کسی او را بیکار ندید.
بهنام در ادامه با تقسیم فعالیت ادبی اقلیدی به سه دسته ترجمه، پژوهش و ویراستاری گفت: در زمینه ترجمه که شناختهشدهترین بخش فعالیت ابراهیم اقلیدی است، ما با دهها عنوان اثر روبهرو هستیم که طیف گستردهای میسازد و در میان آن از آثار شاخص فلسفه و علوم سیاسی، تا منابع باستانی و کتابهای اسطورهشناسی و از رمانهای شاخص و روزآمد ادبیات جهان تا آثار شاخص ادبیات کودک و نوجوان را دربر میگیرد. اقلیدی که به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط داشت در انتخاب آثار بیش از آن که بازار را در نظر بگیرد به پر کردن جایی خالی در فرهنگ فارسی زبان فکر میکرد. برای مثال وقتی به سراغ ترجمه رگتایم دکتروف رفت که هنوز ترجمه این دسته از نویسندگان در ایران باب نشده بود و مترجمان دیگر هنوز به نسل پیشین ادبیات انگلیسی نظیر همینگوی اقبال داشتند.
در بخش بعدی برنامه محمد قاسمزاده رماننویس و پژوهشگر ادبی در جایگاه قرار گرفت و با اشاره به درگذشت ابراهیم اقلیدی گفت: به نظر من ابراهیم از نوادر بود، و علت این یگانه بودنش هم این است که به یک عرصه اکتفا نکرد. و به همه جوانب فرهنگ سر کشید. علت دیگرش میزان مطالعات او بود که بسیار بیشتر از یک انسان معمولی بود. خیلی از ما که نسل دهههای ۳۰ و ۴۰ بودیم با چراغ بیرون زندگی کردیم و راه را روشن کردیم، ابراهیم با چراغ درون زندگی کرد و این چراغ درون گرفتاری ابراهیم بود چون هرگز اجازه نداد آنچه از دانش اندوخته بود را نشان دهد.
در بخش بعدی برنامه شهرام اقبالزاده نویسنده و شاعر در جایگاه قرار گرفت و با بیان خاطراتی از دوستی خود با ابراهیم اقلیدی گفت: من عنوان یادداشتی که برای او نوشتم را گذاشتم «کسی که لنگه ندارد» به این دلیل که او دومی نداشت، نه بهتر و نه بدتر. او در بیان شجاعت و صراحت داشت و مرز مقدسی نمیشناخت.
در بخش بعدی برنامه عباس مخبر - مترجم در جایگاه قرار گرفت و با اشاره به سابقه طولانی دوستی خود با اقلیدی درباره شخصیت این مترجم فقید گفت: ابراهیم آدم خودویژهای بود، مترجم توانایی بود، من خودم دستکم در دو تا از کارهای او که ناگزیر بودم در کار خودم از آنها نقل قول کنم. یکی «کارها و روزها» اثر هسیود و یکی هم «دنیای قصهگویی» این دقت نظر را به شدت لمس کردم. دوستان میدانند که ما مترجمها وقتی لازم میشود از ترجمه کس دیگری نقل قول کنیم همیشه این مشکل را داریم که میگوییم اگر من بودم شاید این را بهتر ترجمه میکردم و اغلب متن را کمی عوض میکنیم و در پانوشت مینویسیم برداشت از ترجمه فلانی با اندکی تغییر، ولی ترجمه ابراهیم ترجمه درخشانی بود به خصوص در کارها و روزها طوری بود که من برای خانمم میخواندم و میگفتم ببین چقدر خوب ترجمه کرده و بدون یک کلمه تغییر از ترجمه او استفاده کردم. به گزارش ایسنا، او در پایان گفت: ابراهیم آدم نیک، صریح و شریفی بود که به نظر من خدمات فرهنگی بسیار ارزندهای کرده است و کارهایش ماندگار خواهد بود.