عباس عبدی نوشت: انتخابات سوم اسفند ۱۴۰۲ نشان داد که این راه به نتیجه نمیرسد. تشت یکدستسازی به زمین فرود آمده بود، چون مردم به حاشیه رفتند. با وجود اعلان انتخابات، امکان تغییر ریل همچنان به دو صورت محتمل بود. اول کاملا کنترل شده و دوم باز کردن دریچهای برای حضور موثرتر مردم و نیروهای سیاسی. راه کنترل شده برای تغییر سیاست از طریق انتخابات، اجماع کلیت جناح حاکم بر فردی معین و در نهایت انجام انتخاباتی مشابه انتخابات ۱۴۰۰ و پیروزی فرد مورد نظر با فاصله مناسب از نفر دوم بود. اگر مخبر نامزد میشد نه قالیباف میآمد و نه پزشکیان تایید میشد و حتی جلیلی هم انصرافش را تقدیم میکرد. البته انتخابات پرشور نمیشد شاید ۳۰ درصد واجدین شرایط رای دادن در آن شرکت میکردند. دو بخشنامه وی در جلوگیری از انتصابات و ممانعت از انجام اقدامات مهم دیگر؛ برایم جالب بود و شاهد و قرینهای بر اراده قدرت در چیدن دم تندروها بود. چند بار پیگیری کردم، ولی شاهدی که آقای مخبر علاقه به حضور یا دستوری برای حضور داشته باشد به دست نیاوردم. اشتباهی که ستاد جلیلی کرد و در آخرین روز حمایت قاطع خانواده آقای رییسی را گرفت به گمان اینکه زلزله انتخاباتی راه خواهد افتاد. در حالی که نتیجه برعکس و روند اندک رو به رشد آرای او معکوس شد. منتقدان وضع موجود ترسیدند مبادا دوباره دچار وضع گذشته شوند، لذا مشارکت افزایش یافت و آرا به سوی پزشکیان سرازیر شد.