مناظره ها و حضور نامزد ها در کنار مشاورینشان تا اینجا چه تاثیری بر روند انتخابات داشت آیا می توان از طریق این میزگرد تلوزیونی به برنامه ها و اهداف سیاسی و اقتصادی کاندیداها پی برد یا خیر؟
با توجه به زود هنگام بودن انتخابات و عدم آمادگی نامزد ها و همچنین محدود بودن زمان برنامه های تلوزیونی نامزد ها، نقش این برنامه ها صرفا در معرفی نامزد، کارنامه کاری اش و خط و ربط سیاسی وی است. مناظره اول نشان داد که یکی از نامزد ها صرفا برای تخریب اصلاح طلبان و آقای پزشکیان وارد مناظره می شود. این ماموریت تخریب در مناظره دوم بیشتر دیده شد. آقای پزشکیان خیلی نرم از کنار هتاکی این فرد گذشت. بهترین نوع برخورد با این نامزد همین است که او را نادیده بگیرند، مخاطب قرارش او کار صحیحی نیست. این آدم خصوصیات اخلاقی خوبی ندارد بهتر آن است که از بحث کردن با وی پرهیز شود. شاید در مناظره های بعدی داستان بالا بگیرد ولی آقای پزشکیان نباید در میدان بازی این آدم بیفتد. مخاطب پزشکیان باید مردم باشند و باید با کلامش با تک تک افراد جامعه حرف بزند. وقت پزشکیان در مناظره نباید برای جدل با این فرد تلف شود. مناظره ها می تواند بدنه جامعه را نسبت به تفاوت کاندیدای اصلاح طلب و اصولگرا آشنا کند. امروز اگر هدف رای آوری پزشکیان باشد، تنها قانع کردن قشر خاکستری برای رای دادن مساله اصلاح طلبان نیست بلکه باید نسل زد، نسل جوان دیروز، اقشار سرخورده و دیگر طیف های بریده از انتخابات را قانع کنند.
اگر این گروه ها با صندوق آشتی کنند و صرفا از نقطه نظر بهره برداری حاکمیت از انتخابات به ماجرا نگاه نکنند، می توان امید داشت که دوم خرداد دیگری رخ بدهد. البته فاصله رای پزشکیان با دیگر نامزد ها باید آنچنان بالا باشد که از وزارت کشور احمد وحیدی کاری ساخته نباشد. وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور از زمان استقرار محمود احمدی نژاد در پاستور، روز به روز بدتر شده اما در دولت آقای روحانی و بعد از برجام شرایط در مسیر بهبودی قرار گرفت. در 3 سال دولت اقای رییسی وضعیت از قبل بدتر شد و فشار روی مردم بود و به قهر از صندوق رای انجامید.
اگر پزشکیان در مناظرات نشان بدهد که نماینده چه تفکری است می توان به مشارکت امیدوار شد. براندازی ریشه های بیرونی دارد و کسانی که در داخل انتقاد یا اعتراضی دارند بعد از جنبش مهسا در سال 1401 متوجه شدند که مشکلات کشور از این مسیر قابل حل نیست.
به عقیده شما آیا حضور ظریف به عنوان مشاور در کنار پزشکیان، تغییر مسیر سیاست خارجی در دولت اصلاحات را به مخاطب برنامه زنده منتقل می کند یا صرفا حرکتی تبلیغاتی در رقابت های انتخاباتی است؟
اولین شخصیتی که نامش توسط آقای پزشکیان مطرح شد، «محمد جواد ظریف» بود. پزشکیان درباره ظریف گفت منت اش را می کشیم تا به وزارت امور خارجه بیاید. این اظهار نظر به وضوح نشان دهنده خط فکری و منش سیاسی مسعود پزشکیان است. مناظرات با وجود چنین مشاورینی قابل تامل است و برنامه های آینده دولت اصلاحات را نشان می دهد.
حاکمیت در مورد پرونده هسته ای با آژانس به مشکل برخورده است. و هم از نظر داخلی و هم از نظر بیرونی تحت فشار قرار دارد. از این رو بالا بردن میزان مشارکت مردم در انتخابات طراحی این دوره است. از میان ثبت نام کنندگان اصلاح طلب و میانه رو، تنها مسعود پزشکیان تایید صلاحیت شد تا در برابر 5 نامزد اصولگرا قرار بگیرد.
اگر فقط نامزد های اصولگرا تایید صلاحیت می شدند با توجه به ملی بودن انتخابات ریاست جمهوری، مشارکت از انتخابات مجلس یازدهم و دوازدهم هم کمتر می شد. ولی با این طراحی نامزد های اصولگرا برای مقابله با نماینده جبهه اصلاحات متحد می شوند و اگر درست این ائتلاف را اجرا کنند و به اصول اش پایند باشند حتی می توانند شانس پیروزی داشته باشند.
بخشی از حاکمیت این نگاه را دنبال می کند که تایید صلاحیت یک اصلاح طلب می تواند ابزاری برای بالا بردن مشارکت و در نهایت پیروزی یک نامزد اصولگرا باشد. حتی می توان سناریوی انتخابات سال 88 را پیش بینی کرد که هدف رای آوری یک نامزد اصولگرا یا تندرو است. توجه داشته باشید که امروز وزارت کشور در دست احمد وحیدی با نگاه های نظامی است و ایشان در میان نیروهای تندرو شخصیتی شناخته شده و مورد اعتماد است.
به مهندسی انتخابات اشاره کردید، چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چطور در این قالب قرار می گیرد؟ آیا تایید صلاحیت نامزد اصلاح طلب صرفا با هدف بالا رفتن مشارکت قابل توضیح است یا خیر؟
حاکمیت تا امروز همواره درجه ای از مهندسی انتخابات را اجرا می کرد. این وضعیت از سال 1399 پر رنگ شد. در سال 1400 به خوبی شاهد مهندسی انتخابات بودیم. در این دوره آقای لاریجانی رد شد تا ابراهیم رییسی بالا بیاید زیرا در صورت تایید صلاحیت علی لاریجانی، ممکن بود رییسی رای نیاورد.
در سال 88 من و سه نفر دیگر به عنوان نماینده 4 نامزد در شورای نگهبان بودیم. من به عنوان نماینده آقای کروبی، عباس آخوندی به عنوان نماینده مهندس موسوی، اصغر زارع از اعضای پایداری نماینده احمدی نژاد و آقای احمدی نماینده محسن رضایی بودیم.
ما چهار نفر را به اتاقی دعوت کردند و یک دستگاه کپی آنجا قرار دادند تا از هر شکایتی که می رسد یکی کپی به این مجموعه بدهیم. به ما گفته شد ظرف کوتاهترین مدت به ما جواب می دهند. همگی از این کار درست شورای نگهبان استقبال کردیم.
روز رای گیری ساعت 9:30 صبح از طرف صدا و سیما در این رابطه با من مصاحبه شد و اعلام کردم کار خوبی است و زمینه خوبی فراهم شده است.
کم کم شکایت ها شروع شد. از جمله عدم رسیدن تعرفه، راه ندادن نماینده کاندیدا به حوزه، دیر شروع شدن رای گیری، نوشتن برگه ها توسط اعضای حوزه و... و... و... شکایت ها متعدد بود.
فرم هایی درست کرده بودیم و به سرعت شماره حوزه و شکایت و نام فردی که گزارش کرده را روی برگ می نوشتیم و یک کپی برای خودمان نگه می داشتیم و برگه گزارش شکایت را تحویل شورای نگهبان می دادیم.
گزارش ها را ظرف یک دقیقه به شورای نگهبان می رساندیم و انتظار جواب داشتیم. هر چه زمان گذشت خبری نشد و حتی وقتی آقای جنتی در ساعت 11 صبح شخصا برای بازدید از روند کار ما آمدند با ایشان صحبت کردیم و گفتیم که شکایات زیاد است و خبری از پاسخگویی نیست. ایشان به ما اطمینان دادند که پیگیری می کنند و جواب داده می شود. اما آن روز دریغ از یک مورد پاسخگویی!
کپی هایی که ما برای خودمان نگه داشته بودیم به مستنداتی تبدیل شد که بعد ها به دست آقای مرتضی الویری، شهردار پیشین تهران و نماینده پیشین دماوند رسید و او در دیداری با رهبری خواست به این مستندات اشاره کند که موفق نشد و به وی میدان ندادند که موضوع را به درستی مطرح کند.
آن نمایش درست شده بود تا به طور کمی گفته شود کاری انجام شده است. کسانی که حقی داشتند و گله و شکایتشان قابل بررسی بود به عنوان فتنه گر معرفی شدند، ولی محل انتشار فتنه در جای دیگری بود! کسانی که بعد ها محصور شدند فتنه گر نبودند.
طراحی انتخابات اینطور به من نشان می دهد که هدف جلوگیری از تکرار شرایط انتخابات اسفند 1402 است. مشارکت در دوره دوم انتخابات مجلس افتضاح و روسیاهی بود. منابع رسمی از مشارکت 8 درصدی صحبت کردند و آن هایی که رای آوردند با نصف این میزان یعنی با 4 درصد وارد مجلس شدند. با این وجود من از مردم می خواهم در انتخابات شرکت کنند و به آقای پزشکیان رای بدهند.