باید نقدینگی با جمع GDPهای 30 سال اخیر مقایسه شود یا فقط در کشورهایی که در 30 سال گذشته رشدهای برابر داشتند مقایسه شود. وضع ما بسیار خراب است. زاکانی اشتباه کلیدی کرد که گفت نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در ایران کمتر از کشورهای توسعهیافته و کمتر از متوسط جهان است. این مقایسه اشتباه است. او در صحبتهای خود نتیجه گرفتند که نقدینگی کم است و مشکل ما افزایش نقدینگی نیست. اما این مقایسه نادرست است. چرا؟ به دلیل اینکه نقدینگی در یک اقتصاد، فقط در تولید کالا و خدمات در یکسال نمیچرخد. تولید ناخالص داخلی میشود تولید کالا و خدمات طی یکسال، بلکه نقدینگی در تولید کالاها و خدمات طی یکسال و در کلیه داراییهایی است که در آن اقتصاد وجود دارد؛ چه داراییهای مالی و چه داراییهای غیرمالی مثل مسکن، طلا، بورس. بر این اساس، اگر ما میخواهیم ببینیم نقدینگی در یک اقتصاد زیاد است یا کم است، باید نقدینگی را تقسیم بر تولید و داراییها در آن اقتصاد کنیم؛ یعنی ارزش کل داراییها در اقتصاد. در ایران نقدینگی نسبت به ارزش کل داراییها، بالاست؛ در آمریکا 156 تریلیون دلار حجم داراییهاست که حجم نقدینگی نسبت به این داراییها، عدد کوچکی میشود، ولی در ایران، حجم کلیه داراییهای ما 2 تریلیون دلار است. نقدینگی در اقتصاد ایران، خیلی بالا است.
ابهامی که راجع به نقدینگی نسبت به تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران وجود دارد، باید حل شود. ما اگر میخواهیم ایران را مقایسه کنیم، یا باید نسبت به کل داراییها نقدینگی را مقایسه کنیم، یا ایران را نسبت به کشورهایی مقایسه کنیم که شبیه ایران هستند. اگر حتی به این شکل هم مقایسه کنیم، باز هم میبینیم نقدینگی در ایران بالاست. ایران را نمیشود با آمریکا یا کشورهای توسعهیافته مقایسه کرد، زیرا حجم داراییها در اقتصاد آنها بالاست، در نتیجه نقدینگی بیشتری نیز نیاز دارند، ولی در اقتصاد ایران، حجم نقدینگی نسبت به داراییها به نحوی است که نقدینگی بالاست و حجم داراییها کم است، بنابراین این باعث تورم در اقتصاد ایران شده است. متاسفانه یک حرف اشتباه را مداوم تکرار میکنند.