هادی سبحانیان، رئیس سازمان امور مالیاتی کشور گفت: بیشترین بار مالیاتی بر گردن مزدبگیران، کارگران و کارمندان است. مالیات پرداختی یک حقوقبگیر بیشتر از مالیات یک مغازهدار، وکیل، دلال و ... است.
سبحانیان در ارتباط با مالیات پرداختی در سال ۱۴۰۲ در موارد مشاغل و اصناف گفت: مالیات سال گذشته دفاتر اسناد رسمی بهطور متوسط ۱۴.۵ میلیون تومان، مشاوران املاک سالانه حدود ۱۰ میلیون تومان، رستورانها و کافهها 10 میلیون تومان، طلا و جواهرفروشان ۹.۹ میلیون تومان، وکلا ۸ میلیون تومان، هنرمندان ۶ میلیون تومان، صنف سیگار و تنباکو ۶ میلیون تومان، لوازم خانگی ۵.۹ میلیون تومان و لوازم صوتی و تصویری ۴ میلیون تومان بهطور متوسط مالیات پرداختند. به گفته هادی سبحانیان، یک کارمند با حدود ۲۲ تا ۲۳ میلیون تومان حقوق در ماه، در سال قبل حدود ۲۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کرده است. بررسی دادهها نشان میدهد که سال گذشته، مالیات پرداختشده توسط کارگر یا کارمندِ متوسطبگیر که زیر خط فقر، حقوق ماهانه داشته است دو برابر دارندگان دفاتر مشاوره املاک و رستورانداران، سه برابر هنرمندان و فروشندگان لوازم خانگی و پنج برابر فروشندگان لوازم صوتی و تصویری بوده است.
حقوقبگیران زیر ضرب مالیات
بر اساس گزارش معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال 1402 خط فقر یک خانوار متوسط در کلانشهری مانند تهران ۳۰ میلیون تومان بوده است؛ در این شرایط یک کارگر و کارمند متوسط بگیری که در بازهی ۲۰ تا ۲۲ و ۲۳ میلیون تومان حقوق ماهانه داشته، بهطور متوسط هرماه حدود ۱.۵ میلیون تومان مالیات پرداخت کرده است! این فرد هزینه اجاره خانه، آموزش فرزندان، دارو و درمان و ... فراهم کردن هزینههای موردنیاز برای سفره با مشکلات مواجه بوده است.
نبود عدالت مالیاتی
نادر مرادی، فعال کارگری از زیرساختهای مالیاتی انتقاد کرد و گفت: این اعدادی که اعلامشده مربوط به اصناف و گروههایی است که هویت شغلی مشخص دارند و درآمدزاییشان از طریق قانونی و روشن انجام میشود درحالیکه بیشتر ثروتاندوزان، دلالان و سودجویانی هستند که نه درآمدشان مشخص است و نه سودشان؛ اینها ریالی مالیات نمیپردازند، اما سودهای کلان به جیب میزنند! به گفته نادر مرادی، «معادلات مالیاتیِ معیوب است، آیا این روشهای ضد کارگری، عدالت مالیاتی است؟» دادههای اعلامی از سوی رئیس سازمان امور مالیاتی کشور بهروشنی نشان میدهد که مزدبگیران درآمدهای مالیاتی کشور را تأمین میکنند؛ مزدبگیرانی که زیر خط فقر هستند و جزو دهک فرودست یا طبقه متوسط جامعه بهحساب میآیند. چرا یک مزدبگیر کمدرآمد باید دو برابر اصناف پردرآمد مالیات بدهد!
سو استفاده برخی خیریهها
دادههای رئیس سازمان امور مالیاتی مربوط به حوزههای قابلاحصای اقتصاد و نقاطی است که توان مالیات وجود دارد؛ در حوزههای تاریک اقتصاد که بیشترین حجم پول کشور در آن نقاط در گردش است، خبری از احصای درآمد یا گرفتن مالیات نیست! نهادها و انجمنهای خیریه، حجم زیادی از پول در آنها مدام در گردش است؛ برخی نهادهای خیریه در عین فعالیتهای اقتصادی پنهان و آشکار و گاه پول شویی میکنند و کارگاههای غیرقانونی میزنند که در این کارگاهها، نیروی کارِ در معرض خطر و آسیبپذیر مانند زنان سرپرست خانوار یا معتادان بهبودیافته با حقوق کارمزدی و ناچیز، مورد سو استفاده قرار میگیرند.
فرار مالیاتی
در شرایطی که حداقل حقوق با مزایا حدود ۹ میلیون تومان است، دستمزد کارمزدی برخی کارگران در برخی کارگاههای متصل به نهادهای خیریه یا زیرزمینی و غیر شفاف، ۴ یا ۵ میلیون تومان است. این نهادهای سودجو و فعال در بخشهای پیدا و پنهان اقتصاد، بهطور رسمی مالیات معاف هستند! همچنین برخی نهادها و مؤسسات علیرغم اشتغال در فضای اقتصاد و درآمدزایی از پرداخت مالیات معاف هستند.