در پژوهش برای آشنایی با "پژوهش جانبدارانه" لازم است با برخی مفاهیم آشنا شویم. مفاهیمی که با این پژوهش آمیخته اند عبارتند از: اعتبار، اقتدار و ارزش. اعتبار (credibility) یک مرجع یا موضوع، به معنای باورمندی به آن است. این باورمندی از اعتماد و صلاحیت (مانند خبرویت) سرچشمه می گیرد. در واقع، بخشی از جامعه به یک فرد یا جمع یا نهادی به علت برخی ویژگی هایی که در نظرشان مطلوب است، اعتماد می کنند. همچنین برای فرد یا گروهِ مورد اعتماد، صلاحیت هایی هم سراغ یا باور دارند. برای نمونه، می توان از اعتبار دانشگاهی نام برد. جامعه می پندارد که دانشگاه مرجعی است که به دنبال شناخت واقعیت است و حقیقت را آشکار می کند. علاوه براین برای این کارکرد، دانشگاه را دارای صلاحیت لازم می داند. اعتبار صورت های گوناگون دارد مانند اعتبار علمی، اجتماعی، سیاسی، دینی و هنری. اعتبار سازمان های خیریه مردمی یا طرفداران یک نشریه، نمونه ای از اعتبار اجتماعی است. رأی دادن به احزاب مورد علاقه، نوعی از اعتبار سیاسی است. حضور ده ها هزار نفر در مراسم ادیان مختلف، نشان از اعتبار دینی دارد. بالاخره پشتیبانی گسترده از برخی هنرمندان یا اثرهای شان، نوعی از اعتبار هنری است. اعتبار، یکی از سرچشمه های "اقتدار" است. اعتبار مراجع و موضوع ها نسبی است. ممکن است نهادی در یک زمینه معتبر و در زمینه ی دیگر نامعتبر باشد. برای نمونه، بر حسب نظرسنجی از مردم در آلمان درباره ی امور خیریه، نهادهای رسمی غیردینی مانند صلیب سرخ از نهادهای دینی معتبرتر بوده اند. در اینجا درست یا نادرست بودن داوری باورمندان در مورد اعتبار یک مرجع یا موضوع مورد توجه نیست؛ ممکن است باورمندان اساساً به خطا رفته باشند. به لحاظ اجتماعی، اقتدار (authority) توانایی اعمال قدرت است. قدرت توانایی اثرگذاری منجر به عمل یا کنترل است. برای نمونه، اقتدار فرد بدین معنا است که فردی انجام کاری را از گروهی بخواهد، سپس آن گروه کار خواسته شده را انجام دهند. به طور کلاسیک پنج منبع قدرت در متون آمده است که عبارتند از: قدرت جایگاه سازمانی (ناشی از قانون، قرارداد یا حق)، قدرت مرجعیت (ناشی از جاذبیت منجر به رجوع افراد یا گروه ها)، قدرت خبرویت (ناشی از صلاحیت علمی، تخصصی یا مهارتی)، قدرت تشویق (ناشی از پاداش) و بالاخره قدرت تنبیه (ناشی از کیفر و جریمه) است (French & Raven, 1959) . لازم است یادآوری شود که این تعریف "اقتدار" برای موضوع های اجتماعی (social) به معنای عام واژه است؛ یعنی موضوع هایی که در آن انسان ها به صورت فردی، گروهی، جمعی یا به صورت نهادها در "تعامل" یا "اندرکنش" (interaction) اند. (توجه: اندرکنش یا تعامل شامل کنش و واکنش بین عوامل است، مانند بده و بستان بین دو فرد.). بنا بر این، معنای عام واژه ی "اقتدار اجتماعی" شامل اقتدار سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، هنری، علمی، فناوری، رسانه ای و مانند آن است. بر حسب تعریف، "قدرت" صرفاً به قدرت سیاسی، امنیتی و نظامی منحصر نیست. تفاوت قدرت سیاسی، نظامی و امنیتی با قدرت های دیگر در این است که در آن نهادهای اقتدار، بی واسطه به اعمال قدرت می پردازند؛ مثلاً مردم بی واسطه، قدرت نظامی را در میدان عمل می بینند؛ یعنی اعمال قدرت آن ها در چشم می زند. در مورد سایر نهادهای اقتدار اجتماعی مانند نهادهای اقتصادی، فرهنگی، دینی و مانند آن، اعمال قدرت باواسطه است. یعنی شناخت سایر اقتدارهای اجتماعی مانند ورود نیروهای نظامی و امنیتی در یک میدان عمل، مشهود نیست. از اینرو، شناخت انواع نهادهای اقتدار اجتماعی نیاز به تبیین، پژوهش و آموزش دارد. نهادهای اقتدار عدیده در جامعه وجود دارد. اقتدار دانشگاه به صورت پژوهش، آموزش و مشاوره در موضوع های مختلف، اقتدار رسانه برای پخش خبر و داده ها، و اقتدار ثروت به صورت مهار رفتار جامعه از آن جمله است
پی نوشت:
. French J. & Raven B., The Bases of Social Power, In Studies in Social Power, D. Cartwright, Ed., pp. 150-167. Ann Arbor, MI: Institute for Social Research, 1959. James M. Kouzes & Barry Z. Posner, Credibility: How Leaders Gain and Lose It, Why People Demand It, Jossey-Bass (2011), p. 33. Bob Franklin & Matt Carlson-Journalists, Sources and Credibility New Perspectives, Routledge (2011). #