-میر شمسالدین ادیب چه شخصیتی داشت؟
ایشان منضبطی بودند و در تهران به دنیا آمدند. البته دو تا روایت است کسانی میگویند ایشان در تهران به دنیا آمدند و کسانی دیگر میگویند در بروجرد متولدشدهاند چون پدرشان از حکمی که داشتند به اسم صنایع مستضعفه که میشه گردشگری و احتمالاً او در بروجرد به دنیا آمدند و بعد به تهران آمدند و ابتدا رشته ادبی خواندند و نفر نخست شدند. بعد تغییر رشته پزشکی نفر دوم شدند.
وی انسان منظمی بود همه زندگیاش بر اساس برنامهریزی که داشتند انجام میشد که من با خانوادهاش صحبت میکردم میگفتند که در جزئیات ساعت داشت و همهٔ کارشان بر اساس آن ساعت خاص انجام میشد.
او یکی از نوابغ عصر ما هستند به دلیل اینکه شایدم در خاورمیانه تا آنجایی که من اطلاع دارم نظیر ایشان کمتر یافت میشود. او نقاش، زبانشناس و فیلسوف بود که مطالب بنیادین را از زبانهای مختلف در زمینه فلسفی کانت، ویتگنشتاین، ارسطو و شکسپیر و ... گرفت و ترجمه و تدریس میکرد. تخصص ایشان در زمینه ریاضیات و منطق بینظیر است
-آیا ایشان طبق گفتهها کتابهای کارل و لنین را مطالعه میکردند عضو حزب توده بودند؟
ببنید ایشان عضو حزب توده نبودند تا آنجا که من اطلاع دارم به اون شکل عضو حزب نبودند. عضو یک شاخه دانشجویی که زمانی او به دنبال رفاه همگانی بود او خواهان عدالت بود.
-آیا ایشان اومانیست بودند چون دکتر سمیعی که با ایشان ارتباط داشتند در نقد یکی از کتابهای میر شمسالدین ادیب میگوید او اومانیست است؟
گرایش اومانیستی اگر اومانیست به معنای محور قراردادن انسان هست همه متفکرین گرایش اومانیستی دارند.
-اومانیستی این جهانیتر منظور است یعنی تضاد با دیم داشتن؟
ببینید ادیب سلطانی هیچ گاه تضاد با دین نداشتند تا آنجا که من اطلاع دارم او معتقد بود هرچیزی که ماندگار هست و مانا سزاوار ماندن است که باقی مانده مذهب که باقی مانده یک درون مایه داشته که باقی مانده است. اصلاً ادیب سلطانی کسی نبود که با چیزی به صورت علنی ضدیت داشته باشد همیشه با احتیاط دیدگاهها و ایدهها و نظرات نگاه میکرد و مقابله نمیکرد با آنها پرفسور ادیب سلطانی تا آنجا که من می دانم مخالف مذهب نبود و میگفت این که مذاهب باقی ماندهاند حتماً درون مایه قابل دفاعی دارند.
-دیدگاه جامعه شناسی ایشان کدام مکاتب بوده است لیبرالیسم، چپ معتدل و ...؟
او جامعه شناسی نبود اما درباره فلسفی و منطق بحث میکرد و به روان شناسی، جامعه شناسی اهمیتی نمیداد برای او چیزی که اهمیت داشت فرهنگ بود. به همین خاطر بیشتر علاقه داشتند به اینکه بتوانند زبان فارسی را به بنیادها و اصل خودش برگرداند تا زبان فارسی بتواند پاسخگو باشد. به نظر او زبان فارسی با واژگانی که داشت میتوانست یک زبان زندهای باشد و معادل و مفاهیم را بیان کند.
بنابراین یکی از کارهای مهم او پیدا کردن ریشه مفاهیم در برگردان آنها با استفاده از واژگان پارسی، فارسی میانه و پهلوی که با برگردان آنها سعی میکرد از واژگان استفاده کند. باید بگویم وی یکی از کسانی است که واژگان جدید برای مفاهیم فلسفی ساخت.