به نظر شما ریشه و علل عصبانیت و تحریک پذیر بودن افراد جامعه، به ویژه جوانان چیست؟
اگرچه خشونت اکتسابی است اما باید اختلالات شخصیتی و تیپهای شخصیتی ستیزه جو را مورد توجه قرار داد. این گروه ها مستعد ارتکاب به رفتارهای پرخاشگرانه هستند.
حضور این گروه در هر جامعه ای یک واقعیت است، گروهی که آمادگی زیستی بیشتری برای پرخاشگری و بروز خشونت فیزیکی دارند و این رفتارها را با شدت و تعداد بیشتری انجام می دهند.
از سوی دیگر خشونت آموخته می شود و به سایر افراد جامعه تسری پیدا می کند. فقدان نظارت صحیح والدین در روند تربیتی فرزندان و تاثیر پذیری نوجوانان و جوانان از محیط در آموختن و تکرار رفتار های خشونت بار تاثیر دارد. از این نظر بخشی از درگیری ها و رفتارهای پرخاشگرانه ریشه فرهنگی و تربیتی دارد.
تماشای آثار سینمایی با محتوای نزاع، قتل و امثالهم و همچنین سرگرم شدن کودکان و نوجوانان با بازی های ویدئویی که محتوای خشنی دارند، در گروه های سنی درگیر منجر به رواج رفتار های خشونت آمیز و پرخاشگری می شود. افزایش درگیری و خشونت های خیابانی با توسعه زندگی شهری رابطه دارد. به خصوص در شهرهای بزرگ، که عواملی چون دور بودن مبدا و مقصد در کلانشهر ها، ترافیک، شرایط آب و هوایی و سایر پیشآمد های کنترل نشده آستانه تحمل شهروندان را پایین می آورد.
فقر، بی کاری و تبعات فقر و تنگدستی از جمله حاشیه نشینی، بزهکاری، بی سوادی، کم سوادی و عدم آگاهی از عواقب مادی و معنوی نزاع، با افزایش خشونت در جامعه رابطه ای تنگاتنگ دارد.
به نقش فقر و مشکلات اقتصادی در اشاعه خشونت اشاره داشتید. آیا فقر به تنهایی می تواند عامل بروز خشونت در جامعه و خانواده باشد یا خیر؟
محدودیت های مالی و کمبود های معیشتی در هر سطحی سبب افزایش خشونت در میان افراد جامعه می شود. خشونت ناشی از فقر و تبعات فقر هم در داخل خانواده ها و هم در جامعه مشاهده می شود. به ویژه که جامعه سال ها درگیر تورم باشد و شهروندان به طور مرتب شاهد افزایش قیمت اقلام ضروری و نیاز های معیشتی خود باشند، خشونت در چنین جامعه ای بیشتر می شود.
وقتی فردی با وجود تلاش و کوشش نمی تواند از پس تامین هزینه های زندگی خود و خانواده اش برآید، فقر را وضعیتی تحمیلی می داند که خود مسبب بروز آن نیست. نمود این فشار اجتماعی، کاهش آستانه سطح تحمل است در چنین وضعیتی شاهد افزایش خشونت، نزاع و درگیری خواهیم بود. این وضعیت در صورت ادامه داشتن می تواند زمینه را برای گرایش فرد به آسیب های اجتماعی فراهم سازد. افرادی که دچار فقر و تنگدستی هستند، از خشونت محیط، ناتوانی در برابر مشکلات و احساس نابرابری رنج می برند و در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی قرار دارند.
با توجه به فراهم بودن بستر نزاع و خشونت در جامعه، چگونه باید از درگیری و تبعاتش در امان ماند؟
در نزاع های خیابانی و درگیری های خشونت بار، گروه نوجوان و جوان حساس و آسیب پذیرتر است. خانواده باید مراقبت از این گروه سنی را در اولویت قرار دهد به ویژه اگر سکونتگاه خانواده در مناطق پر خطر واقع شده باشد.
باید حالات و احساسات یک نوجوان را در سنین حساس نوجوانی درک کرد و به پیامد ها و تغییرات طبیعی این مرحله از رشد انسان آگاه بود. کنترل عصبانیت و مهار پرخاش باید از سال های کودکی و اوایل نوجوانی فرا گرفته شود.
کودک و نوجوان باید بیاموزد که بهترین راه در امان ماندن از آسیب خشونت و نزاع، دور شدن از محل و فاصله گرفتن از فضای درگیری است. بسیاری از نزاع های خیابانی به دلیل تماشاچیانی که دارند و متلک هایی که افراد عصبانی می شوند به صحنه هایی خونین تبدیل شده اند. کودک باید بیاموزد که در هیچ نزاعی تماشاچی و یا شرکت کننده نباشد.
اما خانوادهای که والدین اش آموزش های لازم را ندیده اند و یا خود قربانی خشونت بوده اند، نه تنها چنین مهارت هایی را آموزش نمی دهند بلکه متاسفانه بعضا بانی و مروج خشونت نیز هستند.
والدین باید بدانند که هر باوری در کودکی کاشته شود در بزرگسالی به ایمان و اصولی محکم تبدیل خواهد شد. در این بخش ضعفی فرهنگی وجود دارد، اگر به همان اندازه که فرهنگ مداخله و سخن چینی قوت دارد، وساطتت و آشتی جویی باب شده بود، شاهد برخی از نزاع های خونین نبودیم.