تام فودی
23 دسامبر 2023
تارنمای المیادین انگلیسی
برگردان و کوتاه سازی علی اصغر شهدی
[email protected]
تسلط ایالات متحده و غرب بر فضای جغرافیایی موسوم به «خلیج عدن»همانطور که برای قرن ها بوده است، هدف واقعی آن ها به شمار می رود.
اخیراً گزارش شده است که ایالات متحده در حال بررسی حمله نظامی به یمن است. بخش جنوبی این کشور که تحت تسلط مقاومت یمن است، در تلافی کشتار بیسابقه فلسطینیها در نوار غزه، به دنبال مقابله با کشتیهای اسرائیلی است. ایالات متحده با سازماندهی ائتلافی از کشورها برای باز نگه داشتن مسیر از طریق دریای سرخ واکنش نشان داده است، این ابرقدرت در مورد اشتباهات گذشته در منطقه با علاقه به بمباران کشور محاصره شده درنگی از خود نشان نمی دهد.
با این حال، در زیر همه اینها، یک منافع استراتژیک حیاتی نهفته است. تسلط غرب بر فضای جغرافیایی موسوم به «خلیج عدن» برخلاف میل مردم آنجا نیت واقعی آنها بوده است. این خلیج یکی از بحرانی ترین نقاط جهان است، زیرا گذرگاهی بین دریای سرخ و اقیانوس هند است که از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به مناطق مدیترانه و اروپا-آتلانتیک متصل می شود.
هژمونی ایالات متحده و متحدانش بر این استوار است که بتوانند سلطه نظامی بینظیری را در سراسر کره زمین دنبال کنند، که بیشتر شامل کنترل تمام آبراهها و تنگههای کلیدی جهان است. ایالات متحده این شیوه تسلط دریایی را "آزادی دریانوردی" و حق "کشتیرانی به هر کجا که بخواهد" می نامد، شیوه ای که در درجه اول به نفع حضور آمریکا در عملیات نظامی در سراسر جهان است و به این منظور، می توان پیش بینی کرد که جنگ قدرت دیگری با چین در دریای چین جنوبی و تنگه تایوان در اقیانوس آرام در حال وقوع است.
بر همین سیاق ایالات متحده خلیج عدن را یکی دیگر از مکان های حیاتی مورد توجه خود میداند. این یکی از مواردی است که از قدیم توسط امپریالیسم بریتانیا تقویت شده است، زیرا بریتانیا کنترل یمن و عمان را در دست گرفته و به نوبه خود کانال سوئز را از طریق خاک مصر ساخته است. با انجام این کار، امپراطوری انگلیس یکی از مهمترین مسیرهای کشتیرانی جهان را ایجاد کرد تا به تجارت دریایی اجازه دهد بدون دور زدن دماغه آفریقا موسوم به امید نیک زمان سفر را به شدت کاهش و امکان انتقال بیشتر قدرت از غرب به آسیا و کنترل هژمونیک تمام جریانهای تجاری اروپا را فراهم سازد. همانطور که در بالا اشاره شد، بن بست کنونی در لحظه مهمی رخ می دهد زیرا غرب هدف خود را تسلط بر «هند-اقیانوس آرام» برای مهار ظهور چین در نظر گرفته است. با این حال، بدون کنترل خلیج عدن، دستیابی به این امر به طور فزاینده ای دشوار می گردد.
در نتیجه، نیروهای مسلح یمن با اشغال فضای حیاتی خلیج مجاور دریای سرخ که با هدف انزوای تجارت خارجی اسرائیل در تلافی جنایات این رژیم در نوار غزه مورد استفاده قرار گرفت، غرب را با چالشی راهبردی مواجه کرد. از آنجایی که این چالش بزرگتری برای منافع آمریکا ایجاد میکند، واشنگتن آماده است تا به شیوهای مشخص پاسخ دهد. با این حال، این یک انتخاب بد برای ایالات متحده در تعدادی از موارد است. اول از همه، حتی با در نظر نگرفتن وضعیت اسرائیل، مداخله دیگر آمریکا در خاورمیانه یک فاجعه استراتژیک و نظامی خواهد بود که ایالات متحده را به حمایت از درگیری چدید سوق می دهد و بار دیگر خشم مردم در سراسر جنوب جهانی را برخواهد انگیخت.
ثانیا، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایالات متحده در چنین مبارزه ای پیروز شود. انصارالله قبلاً توانسته است از پس بمبارانهای شدید کشورهای حاشیه خلیج فارس مقتدر بیرون آید. چه چیزی باعث میشود واشنگتن فکر کند که این موضوع متفاوت است؟ همانطور که در کشورهای دیگر مشاهده می شود، چنین نیرویی نمی تواند خشم ایجاد شده را از بین ببرد.
بنابراین، برای آمریکا فاجعه آمیز خواهد بود که در این مسیر حرکت کند و گامی در جهت آرام سازی اوضاع بر ندارد. ایالات متحده در صورت حرکت در مسیر درگیری اهداف گسترده تر خود را از بین می برد و نشان می دهد که کاخ سفید متعهد به جنگ های بی امان در سراسر جهان است. از سوی دیگر، اگر آمریکا می خواهد حمله به کشتیهای اسرائیلی متوقف گردد، بهتر است خواستار آتشبس فوری و بدون قید و شرط در نوار غزه شود و به حمایت بیسابقه خود از تلآویو و بیتوجهی آن به جان انسانها پایان دهد. این عامل و این به تنهایی ریشه اصلی همه بی ثباتی ها و آشفتگی ها در منطقه است. بمباران یک کشور (یمن) که قبلاً فقیر شده است، اقدامی بی رحمانه، غیرانسانی و خودباختگی است.