حامد وفایی، کارشناس و تحلیلگر حوزه شرق آسیا
آمریکا در جذب شرکای تجاری، اقتصادی و سیاسی اش، شرط همراهی خود را سلب همکاری با دیگران می داند. تفاوت چین و آمریکا در این است که چین در هر حوزه ای نگاه ایجابی دارد و روابطی ایجابی تعریف کرده است. طرح کمربند راه یا پهنه راه که توسط چین مطرح شد از این دست بود که پروژه ای ایجابی است نه یک طرح سلبی.
در نگاه چین حتی قطب های متضاد هم می توانند در کنار هم قرار بگیرند و با هم همکاری طولانی مدت و پایدار داشته باشند. در طرح کمربند راه کریدور تعریف شده توسط چین در برابر موارد مشابه غربی کریدوری رقابتی است و به هیچ وجه فرصت همکاری دیگر کشورها را سلب نمی کند زیرا می شد در کنار آن از دیگر کریدور ها نیز استفاده کرد.
سیاست خارجی چین چند جانبه، کل نگر و عملگرا است، اما آمریکا نمی تواند به صرف منافع اقتصادی با قطب های متضاد کار کند. از این رو رویکرد یک جانبه گرایانه آمریکا در مطرح کردن پروژه کریدور تجاری هند، عربستان سعودی اروپا به سرعت و با وقوع جنگ غزه با بن بست مواجه شد.
امروزه با اتفاقاتی که در اوکراین، فلسطین و سایر نقاط دنیا رخ می دهد. طبعا آلترناتیوهای مطرح شده توسط چینی ها از جمله کمربند راه، زمینه پذیرش خود را بیش از پیش نشان می دهد.
ایران در منطقه جایگاهی ژئوپولتیک دارد که بخشی از آن به وضعیت چهارراهی و استراتژیک آن مرتبط است. هر دو جایگاه مزیت هایی ایجاد می کند. ظرفیت های جغرافیایی ایران هرگز قابل سلب نیست.
زیرا در محدوده ای قرار گرفته که در شمال با دریای خزر و در جنوب با خلیج فارس ظرفیت تجارت جهانی بی مانندی دارد و با نقشی که در طول تاریخ بین شرق و غرب ایفا کرده و به مثابه پلی ارتباطی بوده است، شرایط منحصر به فرد خود را به رخ می کشد.
اما چرا این ظرفیت ها تا امروز آنطور که باید و شاید مورد استفاده قرار نگرفته است و شراکت راهبردی ایران و چین تنها در نطق و سخنرانی قابل استناد است؟!
چین برای تعامل با ایران چهارچوبی بلند مدت تعریف کرده است. در برنامه ریزی چین نه تعارفی وجود دارد و نه این طراحی در خصومت یا در خوش آیند با دیگری است.
نگاه چین یک نگاه اقتصادی صرف است و با هر کشوری متناسب با ظرفیت های آن کشور کار می کند. در مورد ایران ظرفیت های جغرافیایی و اقتصادی مد نظر چین است. از جمله نقش ایران در کمربند راه که یک نقش تاریخی و غیر قابل انکار است.
متاسفانه در سال های گذشته به رغم نگاه راهبردی و بلند مدت طرف چینی نسبت به تعامل با جمهوری اسلامی، در ایران فاقد نگاه بلند مدت نسبت به همکاری با چین بودیم.
نگاه ایران به این قدرت شرقی نگاه سیاسی است. جمهوری اسلامی ایران عموما برای استفاده از ظرفیت سیاسی این همکاری و یا برای منافع زودگذر اقتصادی با چین کار کرده است و ظرفیت همکاری در طرح های راهبردی و سرمایه گذاری های کلان کمتر دنبال شده است.
طرح کمربند راه یکی از ظرفیت های با ارزش همراهی و همکاری با چین است که ایران تا امروز در خصوص بهره بردن از آن تعلل کرده است.
ضعفی که نسبت به نگاه راهبردی به چین وجود دارد از تاثیرگذاری ایران در این کریدورها و برنامه های بلند مدت کاسته است.
درحالی که کمربند راه ظرفیتی بزرگ و ناتمام است، ایران تنها به عنوان نظاره گر در میانه نقشه تجاری جهان ایستاده است.
با توجه به جنگ غزه و بحران اوکراین، هنوز فرصت برای ایران باقی است ولی تا زمانی که ایران به دنبال اصلاح رویکرد خود و حرکت از کارهای کوتاه مدت به سمت طرح های بلند مدت نباشد، نخواهد توانست که از سبد توسعه داخلی، سهمی در خور به همکاری با چین اختصاص دهد. این وضعیت فرق زیادی دارد با آن که ببینیم هر کجا نیاز داریم به سراغ چین برویم.
چین نه تنها در همراهی با ایران بلکه در همراهی با جهان تردید نکرده است ولی مسیر صعب العبور تصمیم گیری در داخل ایران همواره در پیوستن به چین تعلل کرده است. این تعلل عوامل مختلفی دارد ولی بخش بزرگی از این تعلل مربوط به حوزه تصمیم گیرد داخلی است.
نباید فراموش کرد که چین در دوران ترامپ و در زمان فشار حداکثری آمریکا از ایران نفت می خرید و تعامل با ایران را قطع نمی کرد.چین این پیام را به ایران می رساند که ما برای کار با ایران آمادگی داریم و هزینه اش را می پردازیم.
متاسفانه بحران نگاه راهبردی وجود دارد و جایگاهی که شایسته و بایسته ظرفیت های ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ایران است آن طور که باید در روابط با چین مد نظر تصمیم گیران داخلی قرار نگرفت. گویی چین برای ایران تنها برگی سیاسی در مقابل آمریکا است.