مروان بشاره تحلیلگر ارشد سیاسی در الجزیره.
3 نوامبر 2023
تارنمای الجزیره
برگردان و کوتاه سازی و تنظیم علی اصغر شهدی
[email protected]
نقاب از لفاظی های آمریکا برداشته می شود. تماشای اعزام دو ناو هواپیمابر و یک نیروی دریایی بزرگ به خاورمیانه برای تهدید دشمنان و کمک به اسراییل در کاشت مرگ و ویرانی در فلسطین، مرا به یاد داستانی می اندازد که توسط سنت آگوستین در مورد دزد دریایی اسیر شده توسط اسکندر مقدونی تعریف شده است . که از او پرسید چگونه جرات کردی دریا را اذیت کنی؟ دزد دریایی پاسخ داد: "چطور جرات کردی کل دنیا را آزار دهی؟" "چون من این کار را فقط با یک کشتی کوچک انجام می دهم، من را دزد می نامند و شما که این کار را با نیروی دریایی بزرگ انجام می دهی، امپراطور می نمایند».
در واقع، پس از دو دهه جنگهای امپریالیستی ایالات متحده که خاورمیانه را مورد آزار قرار داد، دولت جو بایدن تهدیدات و اولتیماتومهایی را برای فلسطینیها و دیگر گروههای مقاومت صادر میکند و در عین حال از دولت دست نشانده خود اسرائیل، محافظت مینماید.
آمریکا مانند دیگر امپراتوریهای قدیم و جدید، مراقب است تا از حقوق بشر صحبت کند، ادعا کند که به قوانین جنگ احترام می گذارد، اما همچنان به توجیه قتل هزاران فلسطینی توسط اسرائیل ادامه می دهد. امپراتوری خیرخواه از دیدن یک نوزاد کشته شده توسط سلاخان اسرائیلی ابراز تاسف می کند، اما سلاح های مرگبار و منطق سیاسی را برای سلاخی هزاران زن و کودک فراهم می کند. دیپلمات های آن در حالی که جنگ را ضروری می دانند، موعظه صلح می کنند.
برای دههها، آمریکا و اسرائیل جنگهای نامتقارن را در خاورمیانه به راه انداختهاند، جایی که جوامع بیشماری را ویران میکنند و میلیونها نفر را به بهانه دفاع از خود آواره میکنند. آنها دشمنان خود را شیطانی جلوه می دهند و قربانیان خود را غیرانسانی می نگرند تا استفاده گسترده و نامتناسب از قدرت آتش را توجیه کنند و تا حد امکان آسیب و رنج را به بار آورند.
پس از دههها جنگ، ایالات متحده و اسرائیل واژگان جامعی از راهنماهای خبری و رسانهای ایجاد کردهاند که «عدالت» آرمان خود و «شرارت» دشمنانشان را برجسته میکند. به عنوان مثال، آنها ادعا می کنند که نیروهای مسلح اسرائیل "آموزش داده شده اند، وظیفه دارند و عمل می کنند تا اطمینان حاصل کنند که غیرنظامیان فلسطینی در امنیت باقی می مانند."
علیرغم تفاوت فاحش بین حماس و القاعده، ترس افکنی پس از حملات 11 سپتامبر که ایالات متحده، بحث را تعطیل کرد و لشکرکشی هایش به خاورمیانه منجر به شکست های فاجعه بار در دو دهه بعد شد، به گونه ای تکرار شده است که گویی هیچ چیز تغییر نکرده است. به زودی حماس، یک جنبش مقاومت اسلامگرای بومی که از اشغال ظالمانه متولد شد و با آن مشخص شد، به عنوان داعش تجسم یافت- شیطانی، متعصب و وحشیانه - که باید به هر قیمتی نابود شود.
رابطه راهبردی آمریکا و اسرائیل در جریان جنگ و اشغال سال 1346 )1967(متولد شد، رابطه ای که از آن زمان تاکنون موتور اصلی بی ثباتی و خشونت در منطقه بوده است. از آنجایی که ایالات متحده در اوج جنگ سرد جای اروپایی ها را به عنوان قدرت امپریالیستی پیشرو در منطقه گرفت و حامی اسرائیل شد، راه را برای اتحاد استعماری امپراتوری که مردم خاورمیانه را نیز اشغال کرده و تحت سلطه خود درآورده بود، هموار کرد.
ایالات متحده اسرائیل را در دهه 1340 ( 1960 ) به عنوان پلیس منطقه ای، در دهه 1350 ( 1970 )یک نفوذگر منطقه ای، در دهه 1360 ( 1980 ) یک دارایی استراتژیک معرفی کرد و از آن زمان به عنوان خط مقدم جنگ ایالات متحده علیه تروریسم تلقی می شود. به طرز متناقضی، تقریباً هر بار که اسرائیل ابتکار صلح آمریکا را رد می کند، به نوعی با توافق جدید پنتاگون و کمکهای نظامی بیشتر، که آخرین آنها به بیش از 38 میلیارد دلار رسید، پاداش می گیرد.
برای چندین دهه، ایالات متحده و اسرائیل از اعراب خواسته اند تا بین خیر و شر یکی را انتخاب کنند و به آنها گفته اند که "یا با آمریکا یا علیه ما" هستند. در سال 1337 ( 1958)، شیطان، رهبر پان عرب مصر، جمال عبدالناصر بود. در سال 1347 ( 1968)، یاسر عرفات رهبر چریکهای فلسطینی شیطان شد. در سال 1357 ( 1978)، آیت الله خمینی ایران; و هنگامی که این سه دیگر تهدید نبودند، صدام حسین به عنوان شیطان جدید ظاهر شد. و از سال 1387 (2008)، حماس و حزب الله مورد حمایت ایران تبدیل به شیاطین جدید منطقه ای شده اند که باید یک بار برای همیشه شکست بخورند.
این موضوع در جنگ اخیر غزه زمانی آشکار شد که ایالات متحده ماه گذشته نیروهای خود را در منطقه مستقر کرد تا از اسرائیل در برابر هرگونه انتقامجویی احتمالی منطقهای از سوی حزبالله لبنان محافظت کند تا به آن اجازه دهد نسلکشی خود را علیه فلسطینیها در پاسخ به حمله 7 اکتبر حماس انجام دهد.
ایالات متحده و اسرائیل قبل از اینکه به دنبال دشمن «شیطان» بعدی خود در خاورمیانه بگردند، و منطقه را در هرج و مرج و خشونت بیشتر غوطه ور کنند، ممکن است بخواهند برای تغییر به درون خود نگاه کنند، و همه ما را از جنگ وحشتناک دیگری نجات دهند. (تحول نجات بخشی که بواسطه تغییر در موازنه جدید قوا در سطح بین الملل، ممکن است این دو کشور را ناگزیر به تن دادن به آن نماید– مترجم و کارشناس روابط بین الملل )