جمهور پشتوانه اصلاحات باشد
«آیا میشد نظام گزینش و استخدامی در کشور بهگونهای دیگر باشد؟»، «آیا میشد گونهای دیگر کشور را اداره کرد؟»، «بپرسیم کجایش اشتباه شد»، عامل این سیاستها و مسیر طی شده تا به امروز تن به طرح این سؤال ندادهاند! جمهور دیگر پایه مشروعیت نیست و پایه بقا به گروههای ذینفع تبدیلشده است. گروههای ذینفع ممکن است ادای ایدئولوژیک را دربیاورند، ولی اتصالشان به دستگاه از مسیر توزیع رانت است. اینها مخالفان اصلاحات هستند. جمهور مردم باید پشتوانه اصلاحات باشد، اما در فقدان سرمایه اجتماعی دیگر حضور ندارند تا پشتیبانی از اصلاحات به عمل بیاورند.
عوامل عقبماندگی
چین، کره، سنگاپور، آلمان عصر پرس، تا جمهوری وایمار، تا پایان جنگ جهانی دوم، کشورهایی هستند که بوروکراسی قوی، سازمانیافته، دارای ظرفیت شناختی شایسته گزین و قدرتمند دارند، علیرغم اینکه به جامعه خیلی توجه نمیکنند. اما بوروکراسی قدرتمند بدون قدرت متوازن کننده از طرف جامعه، به جنگ جهانی اول و دوم جهانی آلمان، مداخله ژاپن، وضعیت سنگاپور انجامید. این کشورها دمکراتیک نیستند، اما به سطوح خوبی از توسعه به دلیل توان بوروکراسی دستیافتهاند. اما دسته دیگر بریتانیا، آمریکا و اسکاندیناوی توسعه همزمان بوروکراسی و قدرت جامعه را شکل دادند.
لازمه بوروکراسی قوی
بوروکراسی سه ظرفیت دارد: 1- ظرفیت شناختی؛ علم تشخیص مسئله راداریم یا نداریم؟ ۲-ظرفیت تصمیمگیری در بوروکراسی راداریم یا نه؟ برای مثال تصمیمگیری درباره یک موضوع را به مجلس، به مجمع تشخیص مصلحت نظام، به یک دستگاه امنیتی و درنهایت به وزارت نیرو میدهند و داستان درست میشود. این بوروکراسی ظرفیت تصمیمگیری ندارد. ۳-ظرفیت اجرای هر تصمیم در بوروکراسی مهم است.
بوروکراسی و جامعه ضعیف
دسته سوم بوروکراسی و جامعه هر دو ضعیف هستند. ایران در این دسته است. این گروه دچار دو مشکل هستند. ۱- بوروکراسی ایران فاقد سه ظرفیت شناختی، تصمیمگیری و اجرا است. ۲-جامعه هم قوی نیست که جلوی عملکرد غلط بوروکراسی را بگیرد. مثلاً اگر حکومت روی قیمتگذاری تصمیمگیری کند، بخش خصوصی قادر نیست جلوی قیمتگذاری را بگیرد.
بوروکراسی تسخیرشده
ایران دارای یک بوروکراسی تسخیرشده است. یعنی یک نماینده مجلس و دیگر قدرتهای محلی، میتوانند روی بوروکراسی تأثیر بگذارند. جامعه در قالب قدرتهای محلی، میتواند کل بوروکراسی یعنی سیاستها و اقداماتش را وتو کند. به همان نسبت جامعهای که بخشی از نخبگان قدرتش میتوانند بوروکراسی را وتو کرده و دور بزنند، عامه صاحب نفع اش قادر نیستند قدرت حکومت را کنترل کنند. درنتیجه «خرد و عقل» استقرار در حکومت ندارد. خرد و عقل یک وضعیت است که خود ناشی از توازن حکومت و جامعه است. بوروکراسی کار و توسعه ایجاد میکند، ولی بیخردی جنگ جهانی اول، دوم، حمله ژاپن و ... را ایجاد کرد.
ایران دچار نوع «۱» و «۲» بیخردی است. یعنی نوع «یک» بیخردی حکومتی که قدرتش بیشتر از جامعه است و نوع ۲ بیخردی که در خودش ظرفیت شناختی کافی ندارد؛ تصمیمهای بدی میگیرد، و بد هم اجرا و با دادههای ناکافی پروژهها را انجام میدهد.
ریشه یابی مشکلات جامعه
1. بوروکراسی که در ۴۰ سال گذشته، هرچقدر جلوتر آمده، وضعش بدتر شده به این دلیل که ۱-نظام گزینش و نظام ایدئولوژی سیاسی دائم یک جناح را نامطلوب شمرده و حذف میکند. حال با تنگ شدن دایره خودیها، همانهایی که ماندهاند دوباره تقسیم بر دو میشوند. این مدل تقسیم برد زمانی برو کراتهای تحصیلکرده را بیرون انداخته و سپس نوبت به درجه دوها رسیده است. حالا افراد را بر حسب وفاداری و خودی بودن، جذب میکنند؛ اینکه در رشته مربوطه تخصص دارند، مهم نیست. پس ظرفیت انسانی و ظرفیت شناختی کاهشیافته است.
۲-دائم دستگاه تولید کردهاند. شوراهای عالی زیادی وجود دارند که فاقد قانون هستند و طبق حکم ایجادشدهاند. کشور باید ۴ شورای عالی داشته باشد، ولی ۲۴ شورای عالی دارد که هرکدامشان به گروههای ذینفع تبدیل میشوند. در حال حاضر ما شاهد انباشت گروههای ذینفع هستیم. آنان اتصالات عمیقی با گروههای قدرت دارند و زمانی که در عمل در حوزهای ورود برای اصلاح میکنید با انبوه اصطکاک گروههای ذینفع قوی مواجه میشوید. به عبارت دیگر منطق حکمرانی به تدریج توزیع رانت بین گروههای ذینفع را جایگزین اقتدار و مشروعیت ناشی از جمهور مردم کرده است.
حکمرانی تحول
بهبود حکمرانی نیازمند سه ضلع زیر است:
1. کاستن از سطح تنش بینالمللی: کشور تا زمانی که دچار وضعیت امنیتی است، رشد سازمانی صورت نمیگیرد.
2. تغییر و بهبود حکمرانی شامل بازسازی ظرفیت دولت است که 3 محور دارد:
الف: بازسازی نیروی انسانی متخصص در دولت ضروری است.
ب: گزینشهای ایدئولوژیک و سیاسی مانع ورود استعدادهای نا وفادار به دستگاه حکمرانی میشود.
ج: گروههای ذینفع، بانفوذ در بوروکراسی، حکومت را تسخیر کرده مانع ورود نیروی انسانی مستعد به بوروکراسی میشوند.
3. بازسازی ظرفیت بین بخشی دولت: عناصر مختلف دولت با انبوهی از تناقض مواجهاند. برای مثال در برنامه پنجم توسعه مشاهده میکنید، به وزارت نیرو تکلیف شده میزان برداشت آب از آبخوانها کاهش یابد، تا مسئله آب به تعادل برسد. در صفحه و ماده بعد به وزارت جهاد کشاورزی تکلیف شده کشت همه محصولات پرآب بر در کشور افزایش یابد!
ضرورت میدان دادن به جامعه مدنی
۱- بخش خصوصی در اقتصاد از طریق به توافق رسیدن تدریجی حکومت و بخش خصوصی بر سر معیارها و قواعد بازی کند.
۲- میدان دادن به رسانهها و سازمانهای جامعه مدنی در عرصه مدنی ضروری است.
۳-میدان دادن به احزاب سیاسی در عرصه سیاست رسمی لازم است: احزاب به عنوان عقلانیت و در رقابت برای کسب رای مجبورند، برنامههای خرید رای را تدوین کنند. اما در کشور اینکه شما بروید و قدرت را به دست بیاورید، تابع اقبال عمومی به شما نیست، بلکه تابع یک بازی است. بنابراین نخبگان انگیزهای برای طراحی برنامههای سیاسی ندارند.
5 راهبرد بازسازی ظرفیتهای کشور
۱- حکمرانی تناقضاتش را دربیاورد، و تلاش کند تناقضاتش را کم کند. وجود تناقض است که بیاعتباری ایجاد کرده و سرمایه اجتماعی را از بین میبرد. در این شرایط تصمیم سخت نمیتوان گرفت زیرا جامعه پشت تصمیمها نمیایستد.
۲-فهرستی از موارد بیاعتباری عمومی تهیه و تلاش کنید که آنها را کاهش دهید.
۳- حکمرانان تلاش کنند عرصه سیاست را از دخالت در زندگی اجتماعی مردم بر حذر کنند. هرچه بیشتر در زندگی مردم مداخله کنید، بیشتر هدف قرار میگیرید.
۴- کاستن تهدید در عرصه بینالمللی است. چند تهدید وجودی تمدنی برای زندگی ایرانیان وجود دارد: ۱- مشکل کاسته شدن از قدرت تولیدی جامعه. ۲-تغییر اقلیم و تخریبهای محیطزیست.
گزارشهای بینالمللی ازجمله گزارش UNDP درباره تخریبهای محیطزیست ایران از دو تهدید حکایت میکند: ۱- همه شهرهای مهم به غیر از یزد، اصفهان، مابقی مثل مشهد، تبریز، شیراز و تهران روی گسلهای زلزله بناشدهاند. ۲- خطر تغییرات اقلیمی، خشکسالی، افزایش دما در فلات مرکزی و از بین رفتن ۳۰ تا ۴۰ درصد منابع آب میتواند بر اساس از بین رفتن پوشش گیاهی در زاگرس پدید بیاید.
۵- تمرکز بر مسئله تمدنی از دست رفته جایگاه ایران در اقتصاد جهان. آیا ما تولیدکننده بخشی از لب تاپ یا لباس یا زنجیره تولید خودرو و ... در جهان هستیم؟
توصیه
به نظرم تا تحریم هست و حکومت در معرض تهدید قرار دارد اساساً تمرکز بر توسعه ناممکن است. حکومت و سیاست در ایران باید از تهدید بیرون بیایند. مسئله تحریم به عنوان دیواری در برابر توسعه عمل میکند.