ضیاء مصباح – کنشگر اقتصادی
در شرایط کنونی به دلیل وضعیت بیثبات ناشی ازادامه تحریمها، ادامه سیاست خارجی، گرانی تورم، نمی توان روی سرمایهگذاری خارجی حساب باز کرد.
* در میان مدت باید از سرمایهها و پتانسیل سرمایههای داخلی استفاده کرد و سعی شود سرمایه به بخشهای واقعی اقتصاد تزریق شودتا به بخشهای غیرمولد.
*مبارزه با فساد- کار دشوار و انسان را تهدید میکند.
*فساد، مردم را ناامید ومیل به سلامت را در افراد کاهش میدهد.
*رابطه دولت با شرکتها که سرمایه و درامد انها متعلق به دولتست باید تنظیم و مدیران متخصص با سلامت عمل و فعال در شرکتها حمایت شوند.
*بهترین حمایت از یک مدیر کارآفرین این است که بتوان برای محصول شرکت تحت مدیریت او بازار فراهم کرد.
*ظرفیتهای زیادی در کشور موجود است، مثل امکانات سختافزاری، منابع طبیعی وموقعیت جغرافیا ئی.
*اقتصاد نابسامان بر روی فرهنگ جامعه هم اثر میگذارد.
*تورم توزیع درآمدها را ناموزون میکند عدهای محروم وگروهی منفعت کلان میبرند.
*نگاهی کارشناسی میگوید: نوسانات نرخ دلار موجب تعجب و نگرانی مردم وعجله آنان در تصمیمگیریهای اقتصادی و تبدیل ریال به دلار یا سایر کالاها شده.
*رابطه مستقیمی بین افزایش نرخ تورم و بالا رفتن نرخ ارزهای معتبر خارجی وجود دارد که شاخصه آن دلار است.
* افزایش ارزش ارزهای معتبر خارجی با کاهش ارزش ریال نسبت معکوس دارند.
*ارزش ریال به دلیل تورم بالا که ناشی « حجم نقدینگی نامتعارف» بوده کاهش یافته، اگر قرار باشد بر اساس علم اقتصاد نرخ دلارکاهش یابد ابتدا باید تورم کنترل شود.
* یکی از وظایف بانک مرکزی کنترل تورم و حفظ ارزش پول میباشد که خود به رشد اقتصادی و تراز پرداختها که از دیگر وظائف بانک مرکزی است کمک میکند.
*امضای تفاهم نامه 450 میلیارد دلاری 25 ساله با چین، توافقات با عربستان و تبادل زندانیهای دو تابعیتی با آمریکا و … عوامل مهمی در انتظارات تورمی و ثابت ماندن بهای دلار «هر چند موقت» بودهاند.
*بی توجهی یا تحلیل نادرست از شرایط پیشرو- فقر و نارضایتی را افزایش می دهد.
*درحال حاظر رکود تورمی در بازارحاکم است، بازار تحت تأثیر تنشهای بینالمللی و تجارت خارجی وادامه تحریمها قرار دارد - زیرا با محدود شدن صادرات و واردات که کالاهای مبادلهای هستند، کالاهای غیر مبادلهای مثل «ملک» قیمتشان حتی در همین دوران رکود بالا میرود و...
** بورس نیز به یک «کازینوی بزرگ» میماند، به دلیل اطلاعات نامتقارن که شرکتهای بزرگ دولتی و فرادولتی از آن بهره مند ند، به نفع خودشان بازارسازی میکنند. افراد حقیقی و بخش خصوصی به امید کسب سود زود هنگام وارد باز سرمایه میشوند، اما بدلیل ناآگاهی نسبت به سازوکار- و نقش شرکتهای دولتی و فرادولتی در بورس ضرر می کنند.