لوگو
1404 جمعه 19 ارديبهشت
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1402/06/26 - شماره 2115
نسخه چاپی

قدیمی‌ترین کتابفروشی در بلندترین خیابان تهران

سمیه دهقان‌زاده: آقا «ذبیح‌اله» بالاخره تصمیمش را گرفت، کار قبلی‌اش را تحویل داد و در میانه دهه چهارم زندگی‌اش، دست در دست پسر نوجوانش محمدعلی زندگی با کتاب را تحویل گرفت و  ۱۳۴۸ شد، سال تولد دوباره‌‌اش.
«ذبیح‌اله بهجت»، یک کتابفروشی همنام شهرت خانوادگی‌اش دایر کرد، کجا؟ در بالاشهر تهران آن زمان. خیابان ولیعصر(عج) و محله یوسف‌آباد، شماره شده به پلاک ۱۹۷۸.
آن وقت‌ها خیابان ولیعصر(عج) تا همان جا پیش رفته بود و بقیه‌اش خاکی بود؛ آقای بهجت که از جوانی علاقه‌اش به کتاب و شعر و ادب زبانزد بود، حالا کتابفروشی داشت که سر درش نوشته بود، «کتابخانه بهجت»
 چای‌های قند پهلویش هم که دیگر گفتن نداشت، هرکه از شاعر و‌ نویسنده و هنرمند می‌آمد کتابفروشی، یک چای هم مهمانش می‌کرد، آن هم با طنازی کنارش!
حالا دیگر، کتابفروشی بهجت پاتوق کلی نویسنده و‌ هنرمند و‌ موسیقیدان بود، از  ژاله علو، سعید پورصمیمی و رضا بابک گرفته تا صاحب‌زمانی، ابوالقاسم حالت و نجیب مایل هروی. خیلی‌ها هم مشتری اینجا بودند و نمی‌دانستند قرار است در آینده خود ناشران بنامی شوند.
همه دهه پنجاه و شصت این طور گذشت، یک وقت می‌دیدی در همین ۳۰ متر مغازه، ۵ نفر فروشنده دارند به مشتری کتاب می‌دهند.
دیگر کتابفروشی «بهجت» جای خودش در محله باز کرده بود، انتشاراتش هم به سرعت کارش را شروع کرد و محمدعلی بهجتِ نوجوان، مدرسه روزانه را رها کرد تا تمام قد در خدمت پدر و صنعت نشر باشد.
البته درسش را شبانه ادامه داد، دیپلم گرفت. دانشگاه شهید بهشتی شیمی خواند و  بعد از آن همزمان دانشجوی فوق لیسانس شیمی و فیزیک در دانشگاه تهران و دانشگاه شریف شد. شاگرد دکتر حسابی بود و در سازمان اتمی هم به‌عنوان پژوهشگر استخدام شد.
حالا محمدعلی هم کار پژوهشی می‌کرد، هم  همزمان دو جا درس می‌خواند و هم کار نشر را ادامه می‌داد. مسئولیت زندگی مشترک را هم به عهده داشت. مدیریت این‌ها با هم در طولانی مدت سخت شده بود. پس، فقط رشته فیزیک را ادامه داد و از بین همه موقعیت‌ها و پیشنهادهای کاری، بودن در کتابفروشی بهجت و کار در انتشاراتش را انتخاب کرد. انتخابی که همیشه روزگار از آن راضی بوده و هست.
خیلی طول نکشید که آقا محمدعلی، ثمره انتخابش را دید آن هم دو فرزند  کتاب‌دوست‌تر. در این بین آقا  اردشیر بهجت که فرزند خلف پدر است انتخاب اول و آخر شد کتاب و زیست در دنیای کتاب‌ها‌.
حال 54 سال از آن نقطه شروع گذشته و من در دل قدیمی‌ترین کتابفروشی خیابان ولیعصر(عج)، رو به روی نسل سوم ناشر-کتابفروش خاندان بهجت، آقا اردشیر نشسته‌ام تا برایم از اینجا بگوید. او ابتدای دهه شصت به دنیا آمده و از دهه هفتاد خاطرات پررنگی از کتابفروشی دارد.
 «دهه هفتاد بعد از ظهرها به قدری اینجا شلوغ می‌شد که دوستی آشنایی می‌خواست سر بزنه، ما خواهش می‌کردیم جلوی در بایسته تا یه کم خلوت شه و بعدبیاد داخل کتابفروشی. هم همکاران و هم مشتری‌های قدیمی می‌‌گن  کتابفروشی ما، مثل کتابفروشی‌های خیابون انقلاب زنده و شلوغ بوده.
هنوز که هنوزه خیلی‌ها می‌گن ما نوجوان یا جوان بودیم می‌اومدیم اینجا الان با بچه یا نوه‌شون میان. یه بارم یه آقای مسنی اومد گفت «یه آقای پیری اینجا بودن،  می‌شه باهاشون حرف بزنم» اون داشت سراغ پدربزرگ رو می‌گرفت! بهش گفتیم
ـ ایشون از دنیا رفته..
یهو زد زیر گریه که این آدم سی سال پیش به من یه کتاب داد که زندگیمو تغییر داد..
من بعد ۳۰ سال دیشب برگشتم ایران، اولین جایی که اومدم اینجا بود تا اونو ببینم و ازش تشکر کنم!
نفس عمیقی می‌کشد...
ـ الان کتابفروشی‌ها خلوت شده، کتابفروشی ما هم همین‌طور. فروش هم راضی‌کننده نیست.
اردشیر بهجت» ادامه می‌دهد:
ـ به نظرم کتابفروشی‌ها تو سطح شهر تو هر کشوری به سه بخش تقسیم می‌شن، اول کتابفروشی‌هایی که کنار مداد و دفتر و یه دستگاه کپی، کتاب هم می‌فروختن و الان دیگه اثری ازشون نیست. دوم، کتابفروشی‌های محلی، مثل کتابفروشی ما و سوم کتابفروشی‌های بزرگ مثل شهر کتاب‌ها.
 سیر در کتابفروشی بهجت برای من ادامه دارد، تصویر آقا ذبیح‌اله قاب شده در دیوار را نگاه می‌کنم، انگاری دارد با نگاه، رضایت از ادامه حیات کتابفروشی بهجت را برایم ترجمه می‌کند، ردیف به ردیف کتاب‌ها را رد می‌کنم، به ویترین شیشه‌ای و پُر بار کتابفروشی نیم‌نگاهی می‌اندازم و با امید به آینده هر چه روشن‌تر کتابفروشی‌های محلی و صنعت نشر، پا در خیابان ولیعصری می‌گذارم که دیگر خاکی نیست... منبع: ایبنا 

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • انتشار بیش از ۹ هزار عنوان کتاب در مرداد ماه
  • شکست در صفوف اعتصاب هالیوود
  • مرگ زیبا و نزدیک است
  • قدیمی‌ترین کتابفروشی در بلندترین خیابان تهران
  • وقتی بدن «نه» می‌گوید!
  • انتشار کتاب ترانه‌های ایشی‌گورو
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.