بحران بیاعتمادی یکی از بحرانهای مهم جامعه ما است. برای بازگشت اعتماد حاکمیت باید تصمیمات شجاعانه بگیرد مانند کاری که در حوزه سیاست خارجی کرد. باید در این تابستان نشانههایی از اینکه انتخابات قرار است رقابتی، پرشور، سالم و با امنیت برگزار شود، دیده شود. دریچههای فرصت همیشه باز نیست.
یک وقت ساختار قدرت به عقلانیتی میرسد که انعطاف نشان میدهد، مسیر را هموار کرده و هزینه را پایین میآورد. اما یک زمانی است که نه، این سختی، ایستادگی و یکدندگی در موضع تداوم پیدا میکند و آن وقت اینطور نیست که جامعه همیشه در سکون به سر ببرد، زیرا در لایههای پایین جامعه تحولات ادامه دارد. آن وقت تحولات پیش میآید و بنبستی در جامعه وجود ندارد. فقط بهتر است در لاین حقوقی، سیاسی و قانونی جامعه بنبستشکنی شود. اصلاحطلبی یعنی کنشها را در لاین حقوقی، قانونی و سیاسی بیاوریم نه آنکه در لاین مناظرات حاد امنیتی و غیرحقوقی منتقل شود. آن وقت مشکل حل میشود. جامعه منتظر راه باز کردن نیست. جامعه به عنوان موجودیت واحد و مستقل از تک تک ماها؛ خود یک روح و وجدان جمعی دارد و عمل میکند. آن وقت عمل مشخص نیست که به چه شکل، با چه پیامدها و هزینههایی باشد. وقتی جنبش اتفاق میافتد، سیستم اگر معقولانه عمل کند، این جنبش در لاین اصلاح و رفرم میآید، اما اگر با سیاست مشت آهنین برخورد کند، جنبش استعداد تبدیل شدن به یک انقلاب را دارد؛ یعنی تحولات اجتماعی اینطور است: شورش، جنبش، انقلاب و همه اینها تعاریف خاص خودشان را دارند فقط وقتی به مرحله انقلاب برسند دیگر خیلی سخت است که بخواهید به لاین رفرم بیاورید چون جامعه در آن مسیر افتاده اما در مرحله شورش و جنبش میشود به لاین رفرم آورد و در داخل ساختار حقوقی مسائل را حل و فصل کرد.
یک دو دو تا چهارتای روشنی است که میگویند امنیت در جامعه ارتباط مستقیمی با رضایتمندی مردم جامعه دارد. یعنی رضایتمندی با گفتن و موعظه ایجاد نمیشود، باید این حس در مردم ایجاد شود. زمانی مردم احساس رضایت میکنند که بفهمند میتوانند به حقوقشان برسند. این حقوق هم، فقط سیاسی نیست. حقوق فردی، اجتماعی، قضائی و اداری است به طور مثال یک مراجعه کننده به اداره آب و فاضلاب، اداره گاز، دادگستری، گمرک، شهرداری و... باید احساس کند که میتوانند در آنجا حق خود را اعاده کنند، بنبست و مشکل نیست، نیاز ندارند آنجا رشوه بدهند یا به پارتی رو بیاندازند. در عرصه سیاسی هم همینطور، احزاب میتوانند این حس رضایتمندی را در مردم با سازماندهی و دستهبندی کردن مطالبات مردم ایجاد کنند.
برخی فکر میکنند چون مسئول هستند مالک هم هستند
بعضی از مسائل وجود دارند که اصلا نباید به آن حزبی نگاه کرد. این موارد جزو مسائل ملی، امنیت، منافع و وحدت ملی است که خیلی مهم است و نباید در رقابتهای جناحی به این شکل مسائل را دید. وقتی درصد مشارکت انتخابات پایینتر بیاید، وحدت، امنیت و منافع ملی آسیب میبیند. حالا یک جناح پیروز شود؛ مگر کشور مال یک جناح است؟ کشور برای مردم است. پس در نتیجه باید از این مسائل بیرون بیایند. برخی فکر میکنند چون مسئول هستند مالک هم هستند. شما باید جوابگوی مردم باشید؛ مالک اصلی مردم هستند و باید همه احساس کنند این کشور مال خودشان است نه اینکه کسی فکر کند اینجا مهمان است و یک عده از ما بهتر، میزبان هستند
یکی از نمایندگان مجلس از طیف نزدیک به آقای قالیباف افشا کرد، پایداریچیها دوست دارند مردم ناراضی باشند، تنفرشان بیشتر باشد، قهر کنند که همگی به نفع آنهاست. به هرحال مسأله امروز این موارد است. در حالی که ما اینطور نمیبینیم و از دید منافع ملی میبینیم که ما کشور ایران را دوست داریم، در این کشور جوانهایی قربانی شدند تا انقلاب به ثمر رسیده، ما در جنگ سربلند بیرون آمدیم. این هزینهها برای این بود که مردم احساس آرامش، امنیت و رفاه کنند. هرکاری که بخواهد به مردم آسیب بزند، ضد منافع امنیت و وحدت ملی ما است و این سه را تهدید میکند. در نتیجه باید از جناحبازی بیرون آمده و مسأله را از بعد این سه آیتم نگاه کنند. طبیعی است که وقتی عدهای از دریچه جناحی کشور را میبینند باید جوابگوی آسیبهایی که به کشور زدند باشند.
تحریم انتخابات کنش نیست واکنش است
در مورد اصلاحات من حرفهای زیادی برای گفتن دارم. اما در نهایت یکی از اشکالات جریان اصلاحات این بود که نیروهای امنیتی دهه ۶۰ بعد از دوم خرداد، در رأس این جریان قرار گرفتند و این نگاه به جریان، خودی و غیرخودی قالب شد و آن را از داخل جریان آوردند و این آسیب کماکان وجود دارد و در اینها کلیددار جریان شدند و نمیگذارند جریان اصلاحات درست عمل کند. آن سیاستورزها و استخواندارها و حرفهایها اکثرا به حاشیه رفتند و تصمیمات اینطوری شد که مجلس ششم انتخابات مجلس هفتم را تحریم کرد، آیا این تحریم نتیجه داد؟ خود آقای کروبی شخصا چند سال پیش به من گفت رایزنی صورت گرفت تا از ۸۱ نفری که رد صلاحیت شده بودند، ۷۸ نفرشان به غیر از سه نفر تایید صلاحیت شوند اما آن سه، چهار نفر کل جریان را قربانی خودشان کردند.
من معتقدم سیاست جای قهر و این برخوردها نیست. تحریم کنش نیست، واکنش است. من این را قبول ندارم و نتیجهاش را هم ما در آن زمان دیدیم. شما بیا کارت را تعریف کن و بگو این کار را میخواهم انجام بدهم. بعد حریف را در سه کنج بگذار که او دنبال راهحل باشد. از الان بگویی من تحریم میکنم فکر میکنی با مردم همراهی کردی و محبوب میشوی و مردم میگویند آفرین؟ این را قبول ندارم. عدهای هم بیایند جریان را دست خودشان گروگان بگیرند و بگویند تا ما نباشیم بقیه هم نباید باشند.
اینکه بنشینیم همینطور وقت تلف کنیم و بایستیم و دقیقه نود بگوییم ثبتنام کنیم ببینیم چه میشود، موج ثبتنام راه بیفتد و همه بروند ثبتنام کنند و توقع ایجاد شود درست نیست، در داخل احزاب اختلاف ایجاد شود، ۵ نفر را تأیید کردند که بیایید کمک کنید زیرا نیروی اصلی نیست، برود یا نرود، مقهور شود خودش را گم کند و در مجلس هم صدایی از این افراد درنیاید باز هم درست نیست. این اتفاق افتاد، برخی با لیست اصلاحطلبها به مجلس رفتند ۴ سال تمام شد اما چیزی از این آقایان ندیدیم. من معتقدم یک جریان سیاسی باید برای خودش برنامه داشته باشد، آن هم برنامه کنشی، نه واکنشی. بعد گام به گام جلو برود و برای هر وضعیتی برنامه خاص خود را داشته باشد و شفاف عمل کند.