لوگو
1404 دوشنبه 12 خرداد
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1402/04/11 - شماره 2063
نسخه چاپی

گرامیداشت پرویز عاشورنیا با انتشار نمایش‌نامه «قلی و گلی»

نمایش‌نامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همراه دو یادداشت از محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی از سوی انتشارات آواژ منتشر شد.به گزارش ایبنا؛ نمایش‌نامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همت انتشارات آواژ منتشر شد.
«قلی و گلی» نمایش‌نامه‌ای در قالب نیمه عروسکی و در ژانر کودک و نوجوان است که براساس نوشته‌ای از الینور لیزر به رشته تحریر درآمده است. پرویز عاشورنیا، از سال‌های دور در آثار بسیاری در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون هنرآفرینی کرده و علاوه بر بازیگری، به ساخت فیلم، کارگردانی، گاه نوشتن و تدریس سینما و تئاتر نیز اهتمام ورزیده است. گفتنی است؛ «مردی از تبار تئاتر» از محمدرضا قلی‌پور نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما و مدیر انتشارات آواژ و «پرویز را می‌گویم، همان پرویز دوست‌داشتنی و مهربان» از مسعود موسوی نویسنده و کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر و مترجم، عنوان دو یادداشت ضمیمه‌شده به نمایش‌نامه «قلی و گلی» هستند. 
بخشی از یادداشت محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی به شرح زیر است:
محمدرضا قلی پور:«پرویز عاشورنیا کلویر، متولد بیست و پنج شهریور سال بیست و سه، در بندر انزلی است. به شوخی بهش گفتم اسم سالن بیست پنج شهریور (سنگلج) را به خاطر سال تولدت گذاشتن و او خندید. همسرش می‌گفت که پرویز به خاطر سینما و تئاتر خودش را زودتر از موعد از کشتیرانی بازخرید کرد و... الان هم که تک‌وتنها خانه‌نشین است. او اولین و بهترین معلم تئاترم بود. هم بلد بود تئاتر را و هم کم نگذاشت از یاد دادن.
می‌گفت سه بار سکته کردم و همین‌که دوباره راه می‌روم و حرف می‌زنم پادشاهم. چمدان خاطراتش را آورد و از فیلم‌ها و تئاترهایی که سخت یادش آمد نقش‌آفرینی کرده، گفت. سراغ اهالی هنر را از من گرفت. سراغ آن اهالی که هیچ سراغش را نگرفته‌اند و نمی‌گیرند. دست‌نویس نمایش‌نامه‌ای که من بیست‌وپنج سال قبل به کارگردانی او بازی کردم را یافت و یک صحنه‌اش را خواند و دلم را آب کرد. تصویر راه رفتن آسه آسه و جثه تحلیل رفته‌اش به مهر نگاه و طنین خاطره‌انگیز صدایش آمیخته و ذهنم را فراگرفته‌اند. دروغ نیست که هنر آخر و عاقبت ندارد، آدم‌هایش را عاشق می‌کند و این عاشقی حکایتی دردآلود دارد؛ اما هر چه باشد من تو را از ته قلبم دوستت دارم آقا معلم. پرویز جان دیگر نگو توان ندارم، جانت سلامت.»
مسعود موسوی:«پرویز را می‌گویم، پرویز کلویر یا همان پرویز عاشورنیای خودمان. هنرمندی سرشار از انرژی، امید و تلاش. جدیت هنری او در کنار خلاقیتی حساب‌شده و قابل‌باور در هر شب اجرا در سه همکاری مشترکی که داشتیم، برای من که آن سال‌ها گام‌های نخستین را جهت ورود به دنیای حرفه‌ای بازیگری برمی‌داشتم، کلاس درسی بود عینی و واقعی... . 

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • گرامیداشت پرویز عاشورنیا با انتشار نمایش‌نامه «قلی و گلی»
  • ‌ بازیگری که سر تراشید و زیبایی برایش مهم نبود
  • انتشار «پنج نمایشنامه کوتاه» ترجمه صفدر تقی‌زاده
  • نمایش مجسمه‌های صلح در نگارستان
  • بررسی سه نهاد مهم در دوره قاجار
  • اخبار
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.