علی صالحآبادی - مدیرمسئول
انسان در هرجایی که زندگی کند، زندگیاش متأثر از قاعده «علت و معلولی» است. به عبارتی هر پدیده، حادثه، اتفاق که در گوشه و کنار جهان رخ میدهد معلول است نه علت. بنابراین آنچه ما امروز در زندگی مشاهده، حس یا حتی تحمل میکنیم، ریشهاش در «تصمیمسازیها» و «تصمیمگیریها»ی درست یا نادرست دستاندرکاران است. اگر این فرض پذیرفته است، آنگاه با مشاهده «معلولها» میتوان به سراغ علتها رفت. این روزها گمانهزنی درباره عادیسازی روابط ایران با کشورهای عربی شنیده میشود. به نظر میرسد رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی از سیاست تهاجمی به حالت تعاملی در حال چرخش است. در این نوشتار به چند آمار مخرب در زندگی مردم اشاره میشود:
1-قیمت دلار در مرداد 1400 حدود 26 تا 27 هزار تومان بوده است. این قیمت در ماههای گذشته تا مرز 60 هزار تومان پیش رفت و هفته گذشته هم قیمت دلار در محدوده 50 هزار تومان بود. علت چیست؟
علت را باید در نحوه مدیریت و روابط خارجی جستوجو کرد. وقتی قیمت دلار در 23 ماه گذشته 50 درصد رشد داشته، بهتبع آن سایر قیمتها نیز افزایش یافتهاند. اینکه تورم اردیبهشت امسال به 60 درصد رسیده، علتش را باید در روابط خارجی، حذف ارز ترجیحی، عدم احیای برجام و عدم تایید لوایح FATF توسط دولت و مجلس دانست. تجربه نشان داده وقتی قیمت دلار، تورم و بهتبع آن قیمت کالاها بالا میروند، پایین آوردن قیمت دلار، تورم و قیمت کار دشوار، بلکه نشدنی است. علت این است صاحبان کالا مقاومت میکنند و باندهای مافیایی همسودشان در شرایط تورمی است.
2-لازم است بررسی شود چرا تورم رکورد زده است. قیمت هر کیلو مرغ که در مرداد 1400 حدود 35 هزار تومان بوده، اکنون به مرز 100 هزار تومان رسیده است.
3-قیمت هر مترمربع مسکن در مرداد 1400 در تهران حدود 32 میلیون تومان بوده؛ اما این رقم اکنون به 60 میلیون تومان رسیده است. اجاره بهاء همسال گذشته و امسال رکورد زده است. خرید مسکن و اجاره آن به مشکل اساسی برای کسانی که فاقد مسکن هستند، تبدیلشده است.
4-تعریف شاخص فلاکت، جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم است. بر اساس اعلام مرکز آمار ایران شاخص فلاکت در سال ۱۴۰۰ به 49 درصد رسیده است. علت اینکه این شاخص به مرز 50 درصد رسیده و ایران جزو کشورهایی است که شاخص فلاکت در آن بالاست، چیست؟ آیا ریشه را نباید در روابط خارجی، نحوه مدیریت، عدم بهرهگیری از تکنوکراتها و ... دید؟
5-بر اساس گزارش «خانم آلنا دوهان»، نماینده ویژه سازمان ملل در امور تحریم ایران، تحریمها باعث شده حدود 100 تا 120 میلیارد دلار از داراییهای بلوکهشده برای کشور غیرقابل دسترس باشد. مسئولان پاسخ دهند چرا اینچنین شد؟ آیا نمیشد با غرب بهویژه ایالاتمتحده تعامل و مصالحه میشد تا داراییها بلوکه نشوند و مهمتر اینکه پولهای بلوکهشده آزاد شوند؟
این روزها به نظر میرسد، نوعی توافق بین ایران و آمریکا که جزییاتش معلوم نیست، در حال انجام است. اگر چنین اتفاقی بیافتد هرچند سود آن اندک است ولی باید از آن استقبال کرد.
پرسش این است چرا اصولگراها و تندروها برجام را آتش زدند. چرا برجام جسد متعفن نامیده شد؟ چرا حملهکنندگان به کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت آن در تهران، فرزندان ابولهب نامیده شدند؟ همانهایی که دیروز چنین رفتارهایی داشتند امروز هم جایگاه حکومتی دارند، از ارتباط با عربستان ذوقزده هستند و در تلاشند تا با آمریکا توافق هرچند محدود انجام دهند تا گشایش اقتصادی حاصل شود. نویسنده وقتی رفتار این جماعت را مرور میکند، یاد سخن پرمغز «آرتور شوپنهاور»، فیلسوف اخلاقگرای آلمانی (1860-1788) میافتد که میگفت عدهای هستند وقتی دیگران یک واقعیت درست را مطرح میکنند، نخست آن را به سخره میگیرند، با آن برخورد میکنند و سرانجام آن را میپذیرند. این سخن فیلسوف اخلاقگرا مصداق حملهکنندگان به سفارتخانهها، غربستیزان، آتشزنندگان برجام و ... است؛ که امروز انگار گذشته را فراموش کرده و در صف موافق قرارگرفتهاند. در فارسی هم ضربالمثلهایی به همین مضمون داریم. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی، گرهای را که با دست میشود باز کرد نباید کاری کرد که با دندان هم نشود باز کرد.