در این مراسم نوشآفرین انصاری، استاد کتابداری و دبیر شورای کتاب کودک با اشاره به دوستی ۶۰ سالهای که با عبدالله انوار داشته خاطراتی از این دوستی تعریف کرد.
مهدی محقق:
وجودش مملو از عشق به دانش بود
سپس مهدی محقق، نویسنده، نسخهپژوه، پژوهشگر و از دوستان دیرین عبدالله انوار در سخنانی گفت: زمانی که مدیر بخش کتب خطی کتابخانه ملی بودم، برای تدریس در دانشگاه لندن دعوت شدم، دیدم بهترین کسی که میتواند بهترین حافظ مجموعه کتب خطی باشد، انوار است زیرا هم کتابشناس بود و هم نسخهشناس. مرحوم انوار برای کتابخانه ملی که فهرست نسخ نداشت، فهرست جامعی ترتیب داد که یادگار گرانبهایی است که از استاد انوار باقی مانده است.
او سپس بیان کرد: انوار طالب علم بود، همیشه میخواست دانشمندان را به او معرفی کنم تا با آنها مذاکره و مشورت کند. او طالب علم بود و هرجا علم بود، سفرهاش را پهن میکرد. همان وقتها مرحوم شهید مطهری را به مرحوم انوار معرفی کردم و او مدتی نزد شهید مطهری شرح حاج ملا سبزواری را درس خواند. سیدعبدالله از من خواسته بود استادی که در اصول فقه درس بدهد، معرفی کنم و من هم مرحوم ابوالقاسم برجی را معرفی کردم.
محقق افزود: عبدالله انوار زباندان بود و از متون عربی نیز استفاده میکرد. زمانی که من و دکتر آریانپور دانشجوی دکتری ادبیات بودیم، پابهپای ما تفسیر کشفالاسرار و تاریخ بیهقی را خواند. وجودش مملو از عشق به دانش بود. وجودش، وجود جامعی بود و در دوستی صمیمی، بامحبت و اهل طنز و شوخی بود. مدتی که با ایشان بودیم واقعا زمانهای گرانبهایی بود.
احمد مسجدجامعی:
علم را به خاطر علم میخواست
احمد مسجدجامعی نیز در این مراسم با اشاره به تولد ۹۰ سالگی عبدالله انوار و آغاز مشروطهگردی با او گفت: او لحظهبه لحظه را میگفت. ما آن زمان اعتباری را برای تعمیر و مرمت خانه سیدحسن مدرس در نظر گرفته بودیم که برای مرمت خانه بدر هزینه شد. انوار با شواهد و قراین میگفت، اینجا خانه مدرس است. بعد نوه دختری مدرس، آقای علی مدرس گفت بله همین خانه است. هزینه تعمیر و مرمت این خانه در جای دیگری صرف شده بود و او دقت اینچینی داشت.
او با اشاره به اختلافهایی که سیدحسن مدرس با یعقوب انوار، پدر عبدالله انوار داشتند و قرار گرفتنشان در دو جبهه متفاوت، گفت: نداشتن نگاه ایدئولوژیک به علم، در خانواده او بود. به لحاظ سیاسی احترام به علم و عالم روابط مدنی در خانواده او وجود داشت، در حدی که نام عبدالله انوار را مدرس انتخاب کرده و اذان را در گوشش اقامه میکند.
نصرالله حدادی: علم خود را در اختیار دیگران میگذاشت
در بخش دیگری از مراسم نصرالله حدادی، تهرانشناس با بیان اینکه شک دارد تاریخ ایران، مردی نظیر او را ببیند، گفت: انوار استادی وارسته و عمیق بود و علم و دانایی خود را در اختیار دیگران میگذاشت.
او با اشاره به خیابانی که به نام عبدالله انوار نامگذاری شده است، گفت: زمانی که به آقای انوار این موضوع را گفتیم. ایشان گفت: «از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است/ وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است. کدام نام؟» او به معنای واقعی کلمه دنبال این بود که نام و اسمی غیر از علم و آگاهی از او باقی نماند.
پوریا آریانپور: کتابخانه انوار به کتابخانه ملی اهدا شد
پویا آریانپور، فرزند امیرحسین آریانپور، مجسمهساز و فرزندخوانده عبدالله انوار گفت: او جهانوطنی بود و اینکه جهانوطنی از خودش شروع میشد خاص بود. او دغدغه ایران و ایرانیان را دشت اما همان لحظه دغدغه جهان را هم داشت و این خودشناسی حیرتآور بود.
آریانپور همچنین با اشاره به موضوع اهدای کتابخانه انوار به کتابخانه ملی که به خواست او این کار انجام میشود، گفت: در جلسهای که با مدیران کتابخانه داشتیم قرار شد اتاقی به حالت موزه کوچکی در کتابخانه ملی وجود داشته باشد و دسترسی برای همه آسان باشد.