علی صالحآبادی- مدیرمسئول
گروگانگیری 444 روزه 52 دیپلمات آمریکایی در تهران توسط دانشجویان خط امام در سال 58 دو پیامد برای ایران داشت. نخست سقوط دولت میانهرو، تکنوکرات و ملی مهدی بازرگان و دیگری قطع روابط دیپلماتیک ایالاتمتحده با ایران بود. این دو موضوع تا به امروز پیامدهای ناگوار سیاسی و اقتصادی برای ملت به همراه داشته است. هرچند برخی دولتها در گذشته و حال کوشیدند تا روابط میان تهران- واشنگتن بهبود پیدا کند، اما انگار دستهای پیدا و پنهان در «درون» و «برون» مانع شدند. دراینارتباط نویسنده به چند نمونه اشاره میکند:
- بیل کلینتون و خانم آلبرایت، رئیسجمهور و وزیر خارجه وقت امریکا در اجلاس سال 2000 سازمان ملل تلاش کردند تا با سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران دیدار کنند، اما او از ترس مخالفان حاضر نشد با آنها مذاکره مستقیم کند. این یک فرصت سوزی دیپلماتیک در دولت اصلاحات بود.
- گفتوگوی مستقیم بین ایران و آمریکا در دولت اول روحانی (سال 1394) انجام شد که نتیجهاش معاهده برجام بود. این توافق دستاورد سیاسی و اقتصادی فراوانی برای ایران داشت که در میانه راه با فرصت سوزی روبهرو شد.
- حسن روحانی قصد داشت از فرصت پیشآمده در دوره باراک اوباما استفاده کرده و مسائل بین دو کشور را حلوفصل کند که این بار نیز فرصت سوزی شد و نهتنها توافقی حاصل نشد، بلکه تنش بین تهران- واشنگتن افزایش یافت.
- دونالد ترامپ یک سال قبل از خروج از برجام آماده گفتوگوی مستقیم با ایران بود که دستگاه دیپلماسی این پیشنهاد را رد کرد. فرصت سوزی باعث اعمال تحریمهای شدید نفتی علیه کشورمان شد که آثارش همچنان بر زندگی مردم قابل مشاهده است.
- پس از روی کار آمدن جو بایدن امکان احیای برجام و توافق وجود داشت. دراینارتباط 6 دور مذاکره غیرمستقیم با آمریکا صورت گرفت و به گفته روحانی، ظریف و عراقچی امکان دسترسی به توافق وجود داشت، اما این بار نیز فرصت سوزی شد و بر حجم تحریمها هم افزوده شد.
- تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم روز 8 آذر 1400 با مطالبه حداکثری و سیاست تهاجمی راهی وین شد و با اتخاذ استراتژی فرسایشی میپنداشت که میتواند نسبت به تیم قبل امتیاز بیشتری بگیرد، اما متأسفانه این بار بهگونهای فرصت سوزی شد که نهتنها برجام در حالت بنبست قرار گرفت، بلکه در آستانه شکست نیز قرار گرفته است. شکست برجام، فشار سیاسی و اقتصادی بر کشور را دوچندان خواهد کرد.
- سیاست نگاه به شرق تاکنون دستاورد چندانی برای مردم نداشته، بلکه به نفع چین و روسیه بوده است. این سیاست و تداوم تحریمها و تنش بین ایران و غرب به نفع روسیهای است که اکنون در باتلاق جنگ اوکراین افتاده است. مهمتر اینکه جنگ اوکراین و تداوم تحریم ایران یک فرصت طلایی برای خرید نفت ارزان توسط چین از ایران و روسیه شده که این کشور سود فراوانی از آن برده و میبرد. روسیه هم در شرایط جنگ اوکراین با ارزانفروشی نفت، سهم ایران را از بازار نفت میخورد؛ بنابراین شرایط بهگونهای است که بازی دو سر برد برای چین شده و روسیه هم تمایل نداشته و ندارد که ایران به بازار انرژی بازگردد.
- تنش بین اسرائیل و امریکا در دوره اوباما بهقدری زیاد بود که وقتی اوباما به مصر سفر کرد حاضر نشد به اسرائیل برود. علاوه بر آن وقتی نتانیاهو به واشنگتن رفت، اوباما به او وقت ملاقات نداد. ایران میتوانست از آن شرایط تنش اسرائیل و آمریکا به نفع خودش استفاده کند، ولی نکرد.
به عقیده نویسنده حوزه علوم انسانی و سیاست حوزه «تصلب» و پیروی از «رویکرد صفر و صدی» نیست. اگر قادر نباشیم برای یک مسئله، راهحلهای ممکن را ببینیم و در هر موقعیتی همه جوانب ممکن را بررسی کنیم، فرصتها را از دست خواهیم داد. احتمالات و فرصتهای ریزودرشت زیادی در طیفهای میانی قرار دارند که باید دیده شوند.
بهعنوانمثال چین کمونیست که تا بیش از 4 دهه پیش سیاست تهاجمی در روابط خارجی داشت، شعار «نابود باد امپریالیست آمریکا و سرمایهداری جهانی» را کنار گذاشت و به این نتیجه رسید که راه مبارزه با سرمایهداری، ورود به اقتصاد جهانی و پذیرش قواعد آن ازجمله قاعده off -Trade به معنای بده بستان است. چین در پرتو این سیاست اکنون قدرت اقتصادی دوم جهان شده است. صاحب این قلم بر این باور است اکنونکه برجام به محاق رفته و شرایط بینالمللی و منطقهای به ضرر ایران رقم خورده است وقت آن رسیده که در سیاست نگاه به شرق تجدیدنظر شود و با «توازن» در روابط خارجی از چین و روسیه فاصله گرفته و به کشورهای منطقه و غرب بر اساس منافع ملی نزدیک شویم. در غیر این صورت فشار سیاسی و اقتصادی بر گرده مردم افزایش مییابد که تداوم آن خطرناک خواهد بود.