علی بیگدلی با یادآوری سیر تاریخی تشکیل پرونده هستهای ایران گفت: اگر به اوایل انقلاب برگردیم متوجه میشویم که تفکر ضد امپریالیستی از آن زمان وارد روزگار ما شد و سرکردگان این تفکر تحت تأثیر ایدههای ضد امپریالیستی کشورهای منطقه به ویژه فلسطین قرار گرفتند، تاجاییکه این طرز فکر وارد قانون اساسی ایران شد و در سیاست خارجی بروز و ظهور پیدا کرد. بخش زیادی از زیانهای اقتصادی کشور به اجرای سیاستهای ضد امپریالیستی بر میگردد.
بیگدلی در ادامه افزود: پرونده هستهای ایران از دهه 70 به طور جدی مطرح شد و با شکل گرفتن تحریمها غلظت تنفر از غرب را در این جغرافیا بالا برد. هم زمان با این وضعیت به سمت شرق حرکت کردیم درحالیکه در دنیا یک کشور نمیبینید که با تکیه بر شرق به رونق و توسعه رسیده باشد کشورهای پیشرفته و موفق شرق از جمله ژاپن یا کره جنوبی با نزدیکی به آمریکا به توسعه اقتصادی رسیدهاند.
وی در این رابطه اضافه کرد: این تفکر و اقدامات پنهانی در حوزه هستهای وضعیت را سخت تر کرد. در این سالها که تنش در روابط ایران و غرب به اوج رسید و پرونده هستهای به گره ای بازنشدنی تبدیل شد برخی از مقامات یا شخصیتهای سیاسی بدون توجه به وضعیت کشور و منافع ملی، از لزوم ساخت سلاح هستهای، حرکت به سمت چنین ایده ای یا تغییر دکترین دفاعی صحبت کردند و یا در برابر دوربین حسرت خوردند که چرا قبل از این بمب هستهای نساختیم!
این استاد علوم سیاسی با اشاره به هزینه بالای پرونده هستهای خاطرنشان ساخت: این وضعیت هزینه سنگینی برای کشور داشته و دارد. کشور در بن بست اقتصادی گرفتار شده و تحریمها بر پیکر اقتصاد تازیانه میزنند. براساس آمارها صدها میلیارد دلار هزینه صرف تاسیسات هستهای ایران شد که حاصل اش دشمنی غرب با ما، شکست اقتصادی و منزوی شدن در جهان بود. اگر این هزینه را برای زیر ساخت انرژی کشور خرج میکردیم امروز بزرگترین صادر کننده برق در منطقه بودیم. اگر یک پنجم این هزینه را در آموزش و پرورش هزینه میکردیم کشور متحول میشد و صنایع منطقه با نیروهای متخصص ایرانی اداره میشد، نیروهایی که درآمد دلاری آنها به داخل کشور سرازیر میشد. وی افزود: بارها گفته و باز هم می گویم که برای باز شدن گرههای کور هیچ راهی جز مذاکره با آمریکا نداریم. ادامه دادن به این وضعیت یعنی فقر و تاریکی سرنوشت میلیونها ایرانی. لجبازی با دنیا دیگر جواب نمیدهد، زیرا مردمی که بار سنگین این لجبازی را تحمل میکنند دیگر توان و تحمل ندارند. کشور دارد در گرداب سرگردانی غرق میشود.
این کارشناس سیاسی ضمن انتقاد از سیاست صرف شرق گرایی در این خصوص تاکید کرد: وقتی تنفر نسبت به غرب بر سیاست خارجی حاکم شد ناچار شدیم به طرف کشورهای شرقی که در سازمان ملل حق وتو دارند حرکت کنیم. سیاستمداران و کانونهای تصمیم گیری چطور نسبت به ایننکته بی توجه بودند که سیاست خارجی به توازن نیاز دارد حرکت به شرق برای هیچ کشوری توسعه به دنبال نداشت. ونزوئلا که نگاه به شرق دارد امروز در حال سقوط است. وی در ادامه با اشاره به سفر اخیر وزیر امور خارجه به روسیه اظهار داشت: در سفر آقای عراقچی به مسکو تملق گویی سنگینی نسبت به کانونهای چالش هستهای ایران احساس شد. سخنان آقای گروسی و آقای لاوروف موجب تحقیر کشور است و برای ایرانی که از غرب زده شده و نمیتواند به شرق بچسبد نشانه خوبی نیست. علی بیگدلی در پایان گفت و گو متذکر شد: اصرار برای متحد شدن با روسیه چه دلیلی دارد وقتی که اسرائیل نزدیکترین متحد روسیه در خاورمیانه است و اجازه نمیدهد روسها ایران را از نظر تسلیحاتی تأمین کنند! پس دوستی با روسیه چه فایده ای می تواند داشته باشد.