هما شهرامبخت: هانری کربن، فیلسوف بزرگ قرن بیستم، یکی از نادر اندیشمندانی بود که توانست مرزهای فرهنگهای مختلف را پشت سر بگذارد و دیالوگ معنوی و فلسفی میان سنتهای گوناگون برقرار کند. او در پژوهشهای خود نه تنها به بررسی عرفان اسلامی و فلسفه شیعی پرداخت، بلکه به شوالیهگری غربی نیز علاقهمند بود و آن را در پیوند با آیین جوانمردی ایرانی قرار داد. برای کربن، شوالیهگری نه صرفاً بهعنوان یک فرهنگ مختص غرب، بلکه تجلی یک الگوی جاودانه بود: سالکِ پهلوان که در میدان بیرونی میرزمد و در میدان باطنی به جهاد ادامه میدهد.
در نظر کربن، شوالیهگری چیزی فراتر از یک رزمندهی معمولی بود. او شوالیه را تجسمی از «جنگ مقدس» میدید؛ جنگی که نه در میدان نبرد، بلکه در درون فرد و در مبارزه با نیروهای تاریک نفس او جریان دارد. به همین دلیل، شوالیه در نزد کربن نه تنها به عنوان یک نظامی و سرباز، بلکه بهعنوان یک شخصیت معنوی و فلسفی مطرح میشد. این نگاه به شوالیهگری در حقیقت نوعی «شوالیهگری معنوی» بود که در آن جنگها به مبارزات درونی تبدیل میشدند و هدف نهایی، فتح درونی و پالایش باطن بود.
این نگاه کربن به شوالیهگری غربی، بهویژه در پیوند با شوالیههای تمپلار، او را به پژوهشهای عمیقتر در سنتهای باطنی و معنوی سوق داد. در این مسیر، او به تمثیلهای اسطورهای و نمادین از شوالیهگری پرداخته و کوشید آن را با سنتهای باطنی مختلف از جمله اسنیها، گنوسیها، مسیحیت نخستین و البته عرفان اسلامی پیوند دهد.
یکی از نکات برجسته در آثار کربن این است که او شوالیهگری غربی را تنها به عنوان یک پدیده تاریخی نمیدید، بلکه آن را بهعنوان یک ساختار معنوی و متافیزیکی میشناخت که در سنتهای مختلف، از جمله در اسلام و ایران، تجلی یافته است. او بهویژه در پیوند شوالیهگری غربی با عرفان ایرانی و مفهوم «فتوت» بود. فتوت، که در ایران بهعنوان نماد جوانمردی و آزمونهای اخلاقی مطرح میشود، در نگاه کربن همتای شوالیهگری غربی بود، اما با تفاوتهای اساسی.
در ایران، فتوت نه تنها بهعنوان یک آیین اخلاقی و اجتماعی شناخته میشد، بلکه بهعنوان یک سلوک معنوی و جستجو برای حقیقت و نور نیز مطرح بود. کربن در مواجهه با این مفهوم، آن را عمیقتر و باطنیتر از شوالیهگری غربی میدید. برای او، جوانمردی ایرانی بهویژه در تعالیم سهروردی، حکمت اشراق و عرفان شیعی، بازتابی از شوالیهگری معنوی و جهاد با نفس بود.
کربن شوالیهگری را بهعنوان یک الگوی معنوی میدید که نه تنها در غرب بلکه در شرق نیز متجلی شده است. او در آثار خود از قهرمانانی چون سیاوش، اسفندیار و رستم در شاهنامه یاد میکرد که بهعنوان نمونههایی از شوالیههای ایرانی شناخته میشدند. این قهرمانان نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان باطن و جهاد درونی به مبارزه میپرداختند و وفاداری به نور و حقیقت را در خود حمل میکردند.
کربن با این نگاه به شوالیهگری معنوی، پیوند عمیقی میان سنتهای غربی و اسلامی برقرار کرد. او معتقد بود که در این سنتها، نیروهای معنوی مشترکی عمل میکنند و مشابهتهایی میان شوالیهها و فتیان ایران از جمله وفاداری، صدق، پاکدامنی و پیکار با نفس وجود دارد. برای کربن، شوالیهگری غربی و فتوت ایرانی دو روایت از یک حقیقت معنوی بودند و او بهویژه در فرهنگ ایران، جوهره این الگو را به شکلی عمیقتر و ریشهدارتر یافت.
علاقهی کربن به شوالیهگری غربی پلی بود برای رسیدن به ایران و دریافت نسخه کاملتر و معنویتر شوالیهی غربی در قالب فتوت ایرانی. این پیوند، بهویژه در نگاه کربن، نشان میدهد که ایران بهعنوان وطن معنوی او شناخته میشد؛ سرزمینهایی که در آن حقیقت شوالیهگری بهصورت کامل و زنده ادامه یافته بود. کربن نه تنها فیلسوف و اسلامشناس، بلکه جویندهای بود که بهدنبال شوالیهگری معنوی در تاریخ و سنتهای مختلف میگشت و پیوند میان سنتهای باطنی شرق و غرب را بهعنوان مسیری معنوی درک میکرد. از این رو، او همچنان یکی از برجستهترین اندیشمندان غربی است که توانست با تلفیق سنتهای مختلف، الگوی شوالیهگری را به یک مسیر معنوی و روحانی ارتقا دهد.
برگرفته از: ایبنا