لوگو
1404 چهارشنبه 3 دي
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/09/19 - شماره 2649
نسخه چاپی
علی منوچهری - دکتری تاریخ ایران

چرا ایرانیان تقدیرگرا هستند؟

تاریخ ایران پس از ورود اسلام با چرخشی روبه‌رو شد که پیامدهای آن تنها به حوزه‌های سیاسی یا دینی محدود نبود، بلکه به‌تدریج نوعی تغییر عمیق در ساختار آگاهی جمعی بر جای گذاشت؛ تغییری که می‌توان آن را نخستین لایه از «کهن‌درد» ذهنیت ایرانی دانست. از همان سده‌های نخست، جامعه ایرانی میان دو قطب در نوسان بود: میراث خردگرای و تجربی گذشته از یک‌سو و ساختار سیاسی- مذهبی خلافت از سوی دیگر. این دوگانگی مانع از شکل‌گیری یک نظام آگاهی منسجم و پیوسته شد. حتی در دوره‌هایی همچون قرون سوم و چهارم که خردورزی و «آگاهی از خویشتن» اوج گرفت، این آگاهی هرگز تثبیت نشد؛ لحظه‌ای روشن شد و سپس زیر فشار ساختارهای سیاسی، هجوم بیگانگان یا ذهنیت تقدیرگرا خاموش گشت.
ورود ترکان و سپس مغولان این چرخه گسست را تثبیت کردند. هرچند ایرانیان در هر دوره تلاش‌هایی برای بازسازی هویت و فرهنگ خویش داشته‌اند، اما رسوبات عمیق تقدیرگرایی، عرفان گریز از اجتماع و ساختارهای اقتدارگرای مردسالارانه مانع از تبدیل این تلاش‌ها به روندهای پایدار شده‌اند. در این میان طبقات فرهنگی« از شاعران و عارفان تا آموزه‌های دینی متداول»ناخواسته در تثبیت جبرگرایی نقش داشته و نوعی «گریز آگاهانه از درد» را طبیعی جلوه داده‌اند. نتیجه آن بوده که جامعه درد را می‌شناخته اما راه مواجهه با آن را نه.
این وضعیتی است که در دوره‌های متأخرتر نیز با اشکال جدیدی تکرار می‌شود. در دوره قاجار، ایران بار دیگر با یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های تاریخی برای بازیابی خودآگاهی مواجه شد؛ اما همانند گذشته، آگاهی از درد به شکل‌گیری درمان نینجامید. مواجهه ایران قاجار با مدرنیته غربی نوعی «شوک تاریخی» ایجاد کرد، اما این شوک نه به چالش‌گری درونی انجامید و نه به ایجاد اراده‌ای ملی برای بازسازی ساختارهای فرسوده. آگاهی به عقب‌ماندگی حضور داشت، اما درد تنها احساس می‌شد، نه تحلیل. حتی تقاضا برای اصلاحات بیشتر واکنشی بود تا کنشی؛ بیشتر تقلید از بیرون تا تلاش برای فهم ریشه‌ای بحران. فساد دربار، ضعف ساختار اداری، وابستگی اقتصادی و ذهنیت عمیقاً تقدیرگرا، مانع از آن شدند که جامعه بتواند مواجهه‌اش با مدرنیته را به فرصتی برای آفرینش سنت جدید تبدیل کند.
جنبش مشروطه را شاید بتوان روشن‌ترین لحظه بازگشت خودآگاهی در تاریخ ایران پس از اسلام دانست؛ لحظه‌ای که جامعه برای نخستین بار خواست تا قدرت را محدود کند، قانون بنویسد و انسان ایرانی را صاحب نقش بداند. اما این لحظه نیز همان سرنوشت لحظه‌های پیشین را پیدا کرد: آغاز شد، اما ناتمام ماند. دلیل شکست مشروطه را نه در فقدان آگاهی، بلکه در نبود توانایی تبدیل آگاهی به ساختار باید جست؛ همان زخمی که قرن‌ها پیش آغاز شده بود و همچنان ادامه داشت. جامعه به‌یک‌باره خواست از تقدیرگرایی به کنش‌گری برسد، اما زیرساخت‌های فرهنگی و روانی لازم برای این تحول فراهم نبود. شبکه‌های سنتی قدرت، روحانیت محافظه‌کار، نفوذ نیروهای خارجی، بی‌سوادی عمومی و عدم وجود ساختارهای اداری مدرن، همگی موجب شدند که مشروطه بیش از آنکه یک «پروژه خودآگاهی» باشد، به نزاعی میان نیروها تبدیل شود. در این میان، روشنفکران نیز بیشتر حامل نسخه‌های وارداتی بودند تا بانیان یک نظریه بومی برای گذار.
دوران پهلوی، به‌ویژه در دوره اصلاحات پهلوی اول و دوم، یکی از جدی‌ترین تلاش‌های تاریخ معاصر برای ترمیم این گسست بود. دولت کوشید با اعمال اصلاحات از بالا، جامعه را از سنت تقدیرگرا جدا کرده و وارد جهانی عقلانی‌تر و مدرن‌تر کند. اما همین تلاش نیز به دلیل فقدان پیوند عمیق با ساختار آگاهی جامعه، نوعی شکاف جدید ایجاد کرد: از یک‌سو مدرن‌سازی سریع نهادها، از سوی دیگر تداوم کهن‌دردهای تاریخی در لایه‌های فرهنگی و روانی. بدین ترتیب، مدرنیزاسیون نه بر بستری از خودآگاهی ملی، بلکه بر بستری از انفعال تاریخی و نپذیرفتن تغییر بنا شد. نتیجه آن شد که جامعه در ظاهر به سمت جهان جدید حرکت کرد، اما ساختار ذهنی‌اش همچنان در اسارت همان دردهای تاریخی ماند؛ دردهایی که از دوره‌های پیشین به ارث رسیده و هرگز دیده نشده بودند.
به بیان دیگر، مشکل اصلی آن نبود که اصلاحات پهلوی نادرست بودند، بلکه مشکلی عمیق‌تر در این بود که جامعه هنوز قدرت تبدیل تجربه‌های مدرن را به سنت فکری پایدار نداشت. مدرنیته‌ای که در غرب طی چند قرن با بحران‌ها، کاوش‌ها، و انقلاب‌های فکری شکل گرفته بود، در ایران تنها در سطح نهادهای اداری و شهری پیاده شد؛ بی‌آنکه ظرفیت‌های ذهنی لازم برای هضم و بازسازی آن پدید آمده باشد. این روند نه تنها خودآگاهی را تقویت نکرد، بلکه به دوپارگی جدیدی میان جامعه و دولت انجامید.
از این منظر، تاریخ معاصر ایران تداوم همان چرخه کهن‌درد است: آگاهی‌ها شکل می‌گیرند، بحران‌ها ایجاد می‌شوند، پاسخ‌هایی عرضه می‌شود اما هیچ‌یک به سنتی ماندگار تبدیل نمی‌گردد. ایران بارها لحظه‌های آغاز داشته اما موفق به تداوم نشده است. این ناتمامی‌ها همان زخمی را ایجاد کرده که هنوز در بدن جامعه می‌تپد؛ زخمی که باعث می‌شود جامعه گاه دچار خودناباوری، گاه دچار خشم تاریخی، و گاه درگیر بازتولید همان تقدیرگرایی دیرینه شود.
در این نگاه، رهایی تنها زمانی ممکن است که جامعه بتواند خود را از بیرون ببیند، درد را از خود جدا کند و بفهمد چگونه در طول تاریخ در لایه‌های گوناگون ذهنی‌اش رسوب کرده است. 
دیدن درد، نخستین گام است؛ درد باید فهمیده شود، در جایگاه تاریخی‌اش تحلیل شود، و از سطح احساس به سطح آگاهی برسد. تنها آنگاه امکان دارد که جامعه بتواند نسخه‌ای بومی و پایدار برای رهایی بسازد. نه تقلید از غرب و نه بازگشت به گذشته، هیچ‌کدام بدون این خودآگاهی بنیادین کارآمد نخواهند بود. مشکل ما نه نداشتن اندیشه، بلکه نداشتن توان تداوم اندیشه است؛ نه نداشتن آغاز، بلکه ناتوانی در ادامه‌دادن و کامل‌کردن.
همین فهم است که می‌تواند راه را برای نگاه تازه‌ای به آینده بگشاید: آینده‌ای که نه بر اساس انکار گذشته، بلکه بر اساس شناخت لایه‌های عمیق آن شکل می‌گیرد؛ نه با تکرار نسخه‌های بیرونی، بلکه با بازیابی توانایی انسانیِ ساختن مسیر خویش. جامعه ایرانی تنها زمانی می‌تواند از این چرخه تاریخی خارج شود که به ریشه‌های درد خود بنگرد، آن را بفهمد و به‌جای فرار از آن، آن را به نیروی آگاهی و تحول تبدیل کند. 

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • سیاه کردن اینترنت به جای برداشتن آن
  • مبارزه با فساد با پیش بینی پذیری اقتصاد
  • ریاضت اقتصادی
  • چین دوست یا دشمن ایران؟
  • شورای انقلاب فرهنگی در قانون اساسی جایگاهی ندارد
  • اینترنت سیاه؛ فساد سفید
  • بازگشت به اصل
  • چرا ایرانیان تقدیرگرا هستند؟
  • عصر ضد اجتماع؛ از وعده‌ی گفت‌وگوی جهانی تا پیمایش بی‌پایان
  • زمان طلایی مشاوره زوج ها
  • کربکندی: قرعه تیم ملی آسان است و هم سخت
  • سرمربی ملوان: کیفیت بازی‌ها افت کرده است
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.