رصد وقایع و تحولات ونزویلا و مواضع و تحرکات رییس جمهور پر حاشیه ی آن از طریق منایع گوناگون، احتمال تکرار تجربه ی تلخ حکومت اسد در سوریه را در برابر دیدگان مان قرار می دهد. در این میان، امریکا به ویژه امریکای ترامپ تکلیف اش روشن است، اما قهرمان این سوی داستان هم علیه السلام نیست که مناقشه کنونی واشنگتن- کاراکاس را نبرد حق و باطل بدانیم.
تا آن جا که واقعیات میدانی روایت و حکایت می کنند، دولت کنونی ونزویلا جز چپ نمایی، در عمل هیچ گونه واگرایی ماهوی جدی با نظام فاسد سلطه ندارد. به عبارت دیگر، ونزویلای مادورو علیرغم درگیری های ظاهری با نظام مزبور خود در فسادخیزی دست کمی از آن نداشته و فقط در مقام مقایسه ی کمی با آن، در سطح مینیاتوری جانمایی می شود.
شوربختانه امریکا با زیر پا گذاشتن تمام معیارها و موازین حقوق بین الملل تاکنون قایق های زیادی را به این جرم ثابت نشده که حامل قاچاق مواد مخدر از مبدا ونزویلا بوده، مورد حمله های مرگبار خود قرار داده است. این در حالی است که کشور متهم نتوانسته است دفاعی از خود در برابر اتهام وارده به عمل آورد. در این جا مقصود از دفاع، دفاع نظامی نیست، چرا که آن کشور را به هیچ وجه یارای هماوردی با بزرگترین قدرت نظامی جهان نیست. ناتوانی ونزویلا در دفاع از خود صبغه ی حقوقی دارد. به دیگر سخن، کاراکاس به دلیل آلودگی و این که منزه از وارد شدن اتهام مشارکت در امر قاچاقچی گری نیست، توانایی دفاع حقوقی از خود را ندارد و این غیر از کمبود امکانات برای این نوع دفاع است.
مواجهه قهرآمیز
داستان مواجهه ی قهرآمیز امریکا با ونزویلا به عقب نشینی این کشور از قاجاق بری ختم نمی شود، چرا که این قصه سر دراز دارد. در این میان، آن چه که مربوط به ما می شود این است که شاید چون ما دوست داریم کشوری غیر از خودمان هم با امریکا دست به گریبان شود و ِآرزو می کنیم که او را مغلوب و منکوب کند، از این رو تمایل به این داریم که گزارش های باب طبع مان را به گوش بسپاریم و آن را ملاک و مبنای تصمیم گیری قرار دهیم. اما روایات و گزارش هایی از این قبیل همان قدر وثیق است که ارزیابی و پیشگویی آن کارشناس محترم مبنی بر ماندگاری حکومت اسد در شبی که فردایش او فرار را برقرار ترحیح داد ثقه بود.
سرمایه گذاری ایران در ونزوئلا
ایران در ونزوئلا سرمایه گذاری نسبتا عظیمی کرده و آن کشور واقع در دورترین نقطه ی عالم به خود که در هر صورت حیاط خلوت امریکا به شمار می آید، را ظاهرا متحد خویش ساخته است. اما گمان نمی رود که چنین اتحاد و اتفاقی حتی به اندازه ی تحت الحمایگی حکومت اسد برای ما دارای ارزش باشد. حکومت های مادورو و اسد علیرغم تفاوت های موجودشان، در دور بودن از توده های مردم و فساد مبتلابه اشتراک معناداری را به ثبت رسانده اند.
از منظر منافع ملی این مهم را باید در نظر گرفت که ایستادن پای حکومت مادورو چونان شرط بندی روی اسب بازنده است. نگارنده شخصا ارزو می کند که نامبرده در برابر زیاده خواهی های امریکای لجام گسیخته و قانون گریز ترامپ مقاومت به خرج دهد و درسی فراموش ناشدنی به او بدهد. اما همان گونه که اشارت رفت این بیش تر به امیدی واهی می ماند.
با توجه به عرایض پیشگفته، یادداشت کوتاه حاضر را با دو توصیه ی هشدارگونه به دستگاه سیاست خارجی به پایان می برد؛ نخست آن که بر اساس واقعیت های میدانی و نه صرفا به اتکای گزارش ها و مصاحبه های ظاهرا کارشناسی رسانه ی ملی و کانال انحصاری دیپلماتیک موجود در روابط دوجانبه ی موجود کاراکاس- تهران، الگوی رفتاری خود را در این خصوص بازنگری بازتنظیم کند و دیگر آن که بر اساس الگوی بازتنظیمی، منافع و دارایی های کشورمان در کشور مورد بحث را که در صورت سقوط دولت مادورو به مخاطره خواهد افتاد، به کشورمان بازگرداند.