ستاره صبح: ترور هیثم علی طباطبایی، نفر دوم حزبالله لبنان، بار دیگر معادلات امنیتی و سیاسی منطقه را دستخوش تغییر کرده است. این حادثه نه تنها ضربهای سنگین به ساختار فرماندهی حزبالله محسوب میشود، بلکه لبنان را در برابر انتخابی دشوار قرار داده است: ورود به یک درگیری مستقیم با اسرائیل یا ادامه مسیر خویشتنداری و صبر استراتژیک.
کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران، در گفتوگویی تحلیلی تأکید میکند که شرایط برای حزبالله پیچیدهتر از آن است که بتواند واکنشی فوری و بازدارنده نشان دهد. او میگوید: «چند مولفه باید کنار هم قرار بگیرند تا حزبالله بتواند پاسخ مناسب بدهد. در حال حاضر مسیرهای اصلی مقاومت، از جمله سوریه، محدود شده و توان عملیاتی گروههایی مانند حماس و انصارالله نیز تحت فشار قرار گرفته است. بنابراین فضای مانور حزبالله چندان فراهم نیست.»
یزدانپناه به موانع داخلی و منطقهای نیز اشاره دارد. دولت لبنان، به گفته او، تمایلی به آغاز درگیری ندارد و تحت فشار آمریکا و متحدانش قرار گرفته است. این وضعیت باعث شده حزبالله در موقعیت دشواری قرار گیرد و نتواند به سرعت واکنش نشان دهد.
او درباره «دوراهی پاسخ یا خویشتنداری» توضیح میدهد: «اگر حزبالله واکنش نشان دهد، باید همه ابعاد آن را در نظر بگیرد. اما اگر سکوت کند، اسرائیل جسورتر خواهد شد. اسرائیل همواره سناریوهای امنیتی و نظامی آماده دارد و حتی در صورت پاسخ حزبالله، احتمال عقبنشینی ندارد. این میتواند به عملیاتهای گستردهتر در خاک لبنان منجر شود و دامنه جنگ را فراتر از مرزها ببرد.»
آمارها نیز نشاندهنده شدت بحران هستند. تنها در یک سال گذشته، اسرائیل بیش از هفت هزار بار آتشبس با لبنان را نقض کرده و اهدافی در عمق خاک این کشور را هدف قرار داده است، بدون آنکه واکنشی جدی از سوی حزبالله صورت گیرد. این واقعیت نشان میدهد که اقدام نظامی فوری از سوی حزبالله بعید است، مگر آنکه پشتیبانیهای لازم فراهم شود.
یزدانپناه با اشاره به شرایط منطقهای میگوید: «این بار درگیری احتمالی میان نیروهای مقاومت و اسرائیل دیگر به سبک گذشته نخواهد بود. خویشتنداری محتملتر است، زیرا هرگونه برخورد نظامی میتواند به معنای ورود ایران به صحنه تلقی شود و احتمال گسترش جنگ به خاک ایران را افزایش دهد.»
او اضافه میکند که ورود حزبالله به جنگ در شرایط فعلی، اوضاع داخلی این گروه را سختتر خواهد کرد و لبنان را به سمت جنگی تازه سوق میدهد. در این میان، مسئله توافق آتشبس و فشارهای آمریکا برای خلع سلاح حزبالله نیز بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. به گفته یزدانپناه، هر اقدام نظامی حزبالله میتواند به منزله کوتاهی دولت و ارتش لبنان تلقی شود و حتی این تصور را ایجاد کند که عملیات با چراغ سبز دولت انجام شده است.
وی تصریح میکند: «مذاکرات دولت لبنان درباره خلع سلاح حزبالله تاکنون شکست خورده است. هرچه به پایان مهلت خلع سلاح نزدیکتر میشویم، زمینه برای عملیات گسترده اسرائیل با حمایت آمریکا بیشتر فراهم میشود. بنابراین ممکن است حزبالله فعلاً پاسخی ندهد و منتظر بماند تا در صورت آغاز جنگ پس از پایان مهلت، با قدرت کامل وارد میدان شود.»
در سطح داخلی نیز شرایط خاصی حاکم است. تاکنون هیچ مطالبه جدی برای انتقامگیری از ترور هیثم طباطبایی شکل نگرفته است. این نکته، به باور یزدانپناه، میتواند نشانهای از تغییرات سیاسی در لبنان باشد. او میگوید: «اگر چنین روندی ادامه یابد، لبنان وارد فاز جدیدی از پوستاندازی سیاسی خواهد شد؛ فازی که روابط این کشور با رژیم صهیونیستی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.»
تحلیلگران معتقدند که حزبالله در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایتهای منطقهای و بینالمللی است. بدون این پشتوانهها، هرگونه اقدام نظامی میتواند به انزوای بیشتر این گروه و فشار مضاعف بر دولت لبنان منجر شود. از سوی دیگر، اسرائیل با بهرهگیری از حمایت آمریکا و برخی کشورهای غربی، تلاش دارد فشارها را افزایش دهد و حزبالله را در موقعیتی تدافعی قرار دهد.
ترور نفر دوم حزبالله نه تنها یک ضربه سنگین به این گروه محسوب میشود، بلکه لبنان را در برابر انتخابی دشوار قرار داده است: پاسخ نظامی که میتواند به جنگی فراگیر منجر شود، یا خویشتنداری که ممکن است اسرائیل را جسورتر کند. هر دو مسیر پیامدهای سنگینی دارند و آینده منطقه را در هالهای از ابهام فرو بردهاند.