فاطمه مهاجری: کتاب جمهور افلاطون با ترجمه فواد روحانی، از آن دسته آثاری است که نهتنها در سنت فلسفه سیاسی، بلکه در تاریخ اندیشه انسان جایگاهی یگانه دارد. این کتاب، که قرنهاست همچون متنی بنیادین در باب عدالت، تربیت، سیاست، ماهیت حقیقت و امکان سامان سیاسی آرمانی خوانده میشود، همچنان مخاطب امروز را نیز به تأملی تازه فرا میخواند؛ تأملی درباره نسبت میان انسان، قدرت، معرفت و زندگی جمعی.
جمهور، صرفاً گفتوگوی سقراط با جوانان آتنی یا بحثی انتزاعی درباره «عدالت» نیست؛ بلکه روایت شکلگیری مهمترین تصور فلسفه غرب از «نظم سیاسی» است؛ نظمی که بر تربیت نفس، هارمونی جامعه و پیدایش شهری استوار است که افلاطون آن را «کالبدی بزرگتر از روح» میدانست.
افلاطون و جستوجوی عدالت
کتاب از پرسش قدیمی اما بنیادی سقراط آغاز میشود: عدالت چیست؟ این پرسش، که برای افلاطون تنها یک مفهوم اخلاقی نیست، به کل ساختار جامعه، تربیت شهروندان و حتی ماهیت شناخت انسان گره میخورد. او در پی آن است که نشان دهد عدالت، در سطح فرد و شهر، همان «هماهنگی» است؛ هماهنگی میان نیروهای نفس و میان طبقات اجتماعی. جمهور از خلال گفتوگو پیش میرود و خواننده را گامبهگام وارد فرایندی میکند که در آن، انسان به «خودشناسی» و جامعه به «خرد سیاسی» نزدیک میشود.
سفر از نفس فردی به پیکره شهر
افلاطون برای تعریف عدالت، ابتدا نفس فرد را میکاود و سپس آن را به مدلی سیاسی تبدیل میکند. تقسیم سهگانه نفس خرد، خشم و میل به سه طبقه سیاسی فیلسوفان، پاسداران و تولیدکنندگان مبنای طرح او برای شهر آرمانی میشود. این ساختار در نگاه نخست شاید سختگیرانه به نظر برسد، اما پیام اصلی او فراتر از تقسیمات طبقاتی است: اینکه جامعه بدون تربیت، بدون پرورش فضیلت، و بدون رهبرانی که حقیقت را بشناسند، بهسوی هرجومرج و ظلم لغزش میکند.
مسئله هنر و تربیت روح
یکی از بحثبرانگیزترین فصلهای جمهور نقد افلاطون بر شعر و هنر است؛ جایی که او شاعران را از شهر آرمانی بیرون میگذارد. اما این داوری، برخلاف تصور، ناشی از بیمهری با هنر نیست؛ بلکه ریشه در دغدغه او برای تربیت روح دارد. افلاطون هنر را نیرویی قدرتمند میدانست، قدرتی که اگر در مسیر حقیقت نباشد، انسان را از «اصل» دور میکند. در جهان امروز، همین پرسش افلاطون همچنان زنده است: آیا هنر دشمن حقیقت است یا راهی برای رسیدن به آن؟ جمهور با مطرح کردن این پرسش، ما را به بازاندیشی نسبت هنر، اخلاق و سیاست دعوت میکند.
بازسازی تمثیل غار افلاطون
در میان صفحات این اثر، دو تمثیل جاودانه جایگاهی ویژه دارند: مثال خورشید و تمثیل غار. افلاطون با تصویر انسانهایی که در تاریکی غار تنها سایهها را میبینند، خواننده را به پرسشی بنیادین میکشاند: حقیقت چیست و چگونه میتوان آن را دید؟ این پرسش، که قلب پروژه فلسفی افلاطون است، در روزگار ما، روزگاری آکنده از تصویر، تبلیغ، رسانه و واقعیتهای ساختهشده معنایی تازه مییابد. خروج از غار امروز، نه تنها جستوجوی حقیقت، بلکه مقاومت در برابر گمراهی، کلیشه و تصویرهای فریبنده است.
جمهور؛ کتابی برای امروز
آنچه جمهور را پس از بیش از دو هزار سال همچنان زنده نگه داشته است، گستره مباحث آن است: از تربیت کودکان تا سیاستگذاری عمومی، از اخلاق فردی تا ساختار قدرت، از هنر تا حقیقت، و از آزادی تا نظم. افلاطون در این کتاب، نهتنها طرحی از یک شهر آرمانی ارائه میکند، بلکه نقشهای از روح انسان ترسیم میکند.
جمهور کتابی است برای همه کسانی که به فلسفه، سیاست، اخلاق و آینده جامعه میاندیشند؛ کتابی که بیش از آنکه نسخهای برای حکومت باشد، دعوتی است به «اندیشیدن». افلاطون در این اثر، ما را فرا میخواند تا از سایهها عبور کنیم، حقیقت را بجوییم، و در نهایت، به نقش خود در ساختن یک جامعه عادلانه بیندیشیم.
اگرچه جهان امروز با مسائل پیچیدهتری روبهروست، از تکنولوژی و رسانه تا سیاستهای جهانی. اما پرسشهای افلاطون هنوز تازهاند: عدالت چیست؟ تربیت چه نقشی در سعادت جامعه دارد؟ حقیقت چگونه پیدا میشود؟ و هنر در مسیر روشنگری یا گمراهی چه نقشی ایفا میکند؟
جمهور پاسخی نهایی نمیدهد؛ اما راهی روشن برای طرح دوباره این پرسشها فراهم میکند، راهی که خواننده امروز، همچون شاگردان سقراط، میتواند در آن گام بگذارد. چاپ جدید کتاب «جمهور» نوشته افلاطون با ترجمه فواد روحانی از سوی انتشار از سوی انتشارات علمی و فرهنگی بازنشر شده است.
برگرفته از: ایبنا