موازنه چندقطبی یا Multipolar Balancing یکی از رویکردهای نوین در سیاست خارجی کشورهایی است که تلاش میکنند از وابستگی انحصاری به یک بلوک قدرت، چه غرب، چه شرق، دور شوند و با تکیه بر چند بازیگر قدرتمند همزمان، فضای تنفسی بیشتری برای تصمیمگیری مستقل ایجاد کنند.
موازنه چندقطبی، جهان نه به قطب واحد آمریکا محدود میشود نه به دوگانه آمریکا- چین، بلکه مجموعهای از مراکز قدرت شکل میگیرد: چین، روسیه، اتحادیه اروپا، هند، کشورهای جنوب جهانی و نهادهایی مثل بریکس و شانگهای.
جهان امروز که ساختار قدرت را از حالت تکقطبی جدا کرده و به سمت رقابتی پیچیده میان چند بازیگر بزرگ حرکت کرده است، مفهوم موازنه چندقطبی به یکی از مهمترین رویکردهای سیاست خارجی قدرتهای متوسط تبدیل شده است. برای ایران مفهوم موازنه چندقطبی فقط یک انتخاب نظری نیست بلکه پاسخی به تجربه چند دهه فشار، تحریم و محدودیتهای ساختاری در روابط جهانی است.
ایران در سالهای اخیر به دلایل مختلف به سمت موازنه چندقطبی کرده است. تشدید فشارهای اقتصادی و بازگشت تحریمهای شورای امنیت در سال ۲۰۲۵ نشان داد که اقتصاد ایران نمیتواند تنها با یک مسیر محدود، بهویژه مذاکره یکطرفه با غرب، آسیبپذیریهای خود را کاهش دهد.
چرا ایران به سمت موازنه چندقطبی رفت؟
تجربه برجام، از امید تا فروپاشی و بازگشت خودکار تحریمها در دستگاه سیاست خارجی ایران این ذهنیت را تقویت کرد که برای حفظ ثبات اقتصادی و امنیت ملی، لازم است شبکهای گستردهتر از روابط اقتصادی، مالی و سیاسی ایجاد شود. در همین دوران، تغییرات ژئوپلیتیک جهانی، از رقابت آمریکا و چین تا جنگ اوکراین و بلوکبندیهای نوظهور، فرصتی تازه برای کشورهایی مانند ایران ایجاد کرد که میخواهند در برابر یکجانبهگرایی مقاومت کنند و در عین حال گزینههای مختلف برای همکاری داشته باشند.
چنین شرایطی باعث شد تا روابط با چین و روسیه به عنوان دو قطب اصلی ساختار چندقطبی جهانی اهمیت بیشتری پیدا کند. همکاری با چین از قرارداد ۲۵ ساله فراتر رفته و به حوزههای انرژی، فناوری، حملونقل و تجارت غیر دلاری رسیده است.
روسیه نیز از مسیر همکاریهای امنیتی، نظامی و ترانزیتی در قالب کریدور شمال- جنوب، به شریک ژئوپلیتیک ایران تبدیل شده است. ایران موازنه را به همکاری با شرق محدود نکرده و تلاش می کند در نهادهای چندجانبه مانند شانگهای و بریکس حضور فعالتری داشته باشد؛ نهادهایی که بسترهایی برای همکاری اقتصادی، انرژی و امنیتی ایجاد میکنند که وابستگی را کاهش میدهد و ظرفیت مانور ایران را افزایش میدهد. ایران تلاشهایی برای حفظ ارتباط با اروپا، توسعه رابطه با هند و حتی بهبود تدریجی روابط با کشورهای خلیج فارس انجام داده است.
موازنه چندقطبی چه فرصت هایی برای ایران ایجاد می کند؟
ایران نه قصد دارد در محور شرق حل شود و نه امکان اتصال صرف به غرب را دارد؛ بلکه در حال شکل دادن به نوعی استقلال نسبی است که ریشه در تنوع روابط دارد. اهمیت این رویکرد در وضعیت جدید جامعه بینالملل بیش از گذشته مشهود است.
جهان امروز در حال گذار از یک نظم یکقطبی به ساختاری نامتوازن و پرتنش است؛ ساختاری که در آن رقابت ابرقدرتها شدت گرفته اما هنوز به نقطه ثبات نرسیده است. در چنین فضایی، ایران که در معرض تحریم، فشار و تهدیدات امنیتی قرار دارد، میتواند با تکیه بر چند شریک مختلف، فشارهای اقتصادی را کاهش و مسیرهای جدیدی برای رشد ایجاد کند. بهرهگیری از مسیرهای مالی جایگزین، استفاده از ظرفیت کریدورهای ترانزیتی و گسترش بازارهای صادراتی نمونههایی از این فرصتهاست.
ایران باید موازنه چندقطبی را چگونه مدیریت کند؟
اینکه ایران باید در آینده چگونه چنین سیاستی در پیش بگیرد و به چه میزان موفق خواهد بود، به میزان موفقیت ایران در حفظ «تعادل واقعی» بستگی دارد. اگر ایران از یک وابستگی به غرب به یک وابستگی تازه به شرق منتقل شود، راهبرد چندقطبی عملاً از بین میرود اما اگر بتواند از رقابت قدرتهای بزرگ بهره بگیرد، روابط خود را در حوزههای اقتصادی متنوع کند، پیوندهای منطقهای را توسعه دهد و همچنان کانالهای ارتباطی با اروپا را باز نگه دارد، این امکان وجود دارد که دهه آینده تبدیل به دورهای از استقلال عمل بیشتر و تنش کمتر شود.