«ریچارد فرانکلین بِنسِل»، استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه کرنل نیویورک، شهرها را نه تنها واحدهای اداری، بلکه عرصههایی تاریخی برای شکلگیری ائتلافهای طبقاتی و بازتعریف هویتهای سیاسی میداند. او درباره دگرگونیهای سیاست شهری و انتخاب «زهران ممدانی» به شهرداری نیویورک توضیح داد: پیروزی ممدانی تأثیر محدودی بر حزب دموکرات در سطح ملی دارد، زیرا ترکیب نژادی، قومی و طبقاتی نیویورک بسیار متنوع است و سیاست این شهر از گذشته تاکنون چپتر از سایر مناطق کشور بوده است. حتی در داخل شهر، ممدانی ناگزیر است برنامههای خود را تعدیل کند تا امکان اجرای آنها فراهم شود و بتواند از حمایت گروههای مختلف اجتماعی بهره ببرد. به گفته بنسل، شهرهای بزرگ آمریکا همواره عرصهای برای نوآوری سیاسی و آزمایش سیاستهای نوین بودهاند، اما محدودیتهای ساختاری و پیچیدگی اقتصادهای شهری مانع از تغییرات گسترده میشود. سیاستمداران شهری، حتی آنهایی که نماینده جنبشهای پیشرو هستند، مجبورند برنامههای خود را با واقعیتهای محلی و فشارهای سیاسی تطبیق دهند تا امکان اجرا و موفقیت داشته باشند.
شکافهای طبقاتی و چالش احزاب
بنسل معتقد است ظهور سیاستمداران جوان و جسور در شهرهای بزرگ لزوماً به تغییرات بنیادین سیاسی منجر نمیشود. اقتصادهای سیاسی پیچیده و شکافهای طبقاتی عمیق، امکان تغییرات چشمگیر را محدود میکند. او درباره حزب دموکرات توضیح داد: این حزب هنوز در میان سیاهپوستان و لاتینتبارهای طبقه پایین محبوبیت دارد، اما سیاستورزی هویتی متوجه گروههای نژادی و قومی با بازپسگیری گرایشهای سنتی دموکراتیک در میان سفیدپوستان طبقه پایین ناسازگار است؛ مشکلی که حزب باید با آن مواجه شود و برای آن راهکار بیابد. در مورد حزب جمهوریخواه، بنسل گفت: آینده این حزب پس از ترامپ نامطمئن است و هیچیک از جانشینان احتمالی جذابیت کاریزماتیک او را نخواهند داشت. کاریزمای ترامپ شدیداً وابسته به خشم عاطفی و فرهنگی سفیدپوستان طبقه کارگر و متوسط بود؛ خشمی که ناشی از احساس تضعیف جایگاه و هویت آنها در برابر سیاستهای هویتی است و محدودکننده خود سیاستهایی است که باعث شکلگیری آن شدهاند. این مسئله نشان میدهد که کاریزما و جنبشهای فردی نمیتوانند جای نهادهای قوی حزبی را بگیرند و موفقیت پایدار ایجاد کنند.
پیامدهای محلی و ملی
بنسل درباره نقش شهرها در سیاست ملی گفت: انتخاب ممدانی تنها شکاف میان مناطق شهری و روستایی را تشدید میکند و نشاندهنده افزایش اهمیت شهرها به عنوان محور اصلی سیاست نیست. سلطه ترامپ بیشتر موجب بسیج جمعیتهای روستایی در واکنش به نفوذ تاریخی شهرها شد. بنابراین، ظهور سیاستمداران چپگراتر در شهرهای بزرگ، از جمله نیویورک، با محدودیتهای ساختاری، طبقاتی و منطقهای مواجه است و نباید انتظار تحول بنیادین در سطح ملی داشت. او تأکید کرد که شهرها همواره عرصهای برای نوآوری سیاسی بودهاند، اما پیچیدگی اقتصادهای شهری، شکافهای طبقاتی و فشارهای اجتماعی، سیاستمداران جدید را مجبور به تعدیل برنامههایشان میکند. تغییرات محلی ممکن است نمادین و محدود باشد، اما پیامدهای آن بر رابطه میان شهر و روستا، ترکیب جمعیتی و شکافهای طبقاتی همچنان قابل توجه است و آینده سیاست شهری آمریکا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این واقعیت نشان میدهد که موفقیت در سیاست شهری نیازمند تعامل هوشمندانه با محدودیتها، قدرتهای محلی و شرایط اقتصادی و اجتماعی است و سیاستمداران نمیتوانند صرفاً بر ایدههای ایدئولوژیک تکیه کنند.
منبع: ایسنا