ابوالقاسم حالت در طنزی با عنوان «اعتصاب واژهها» به نقد سرهگرایی پرداخته است.
او در مقاله خود با عنوان «اعتصاب واژهها» که در سال ۱۳۵۲ در مجله یغما در نقد سرهگرایی در زبان فارسی منتشر شده و گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی آن را بازنشر کرده نوشته است: «آقای واژهپرست، که به لغات صحیحالنسب علاقه داشت، خواب دید که میخواهد لغات گمشده را بقاپد؛ زیرا عقیده داشت که برای اصلاح زبان فارسی باید لغات پاک و شستهورفته را بیرون کشید.
در خواب به مطبخ رفت. دید ماهیتابه دهن باز کرده و گفت: آقا جان، فقط باید در من ماهی سرخ کنی نه تخممرغ؛ چون مرا ماهیتابه میخوانی نه تخممرغتابه! واژهپرست به وحشت افتاد. خیال کرد مطبخ جن دارد... . خواست اصلاح کند و راه بیفتد. ناگاه خودتراش گفت: حالا که مرا خودتراش صدا میکنی، برو بنشین به خیال اینکه من میتوانم خودم ریشت را بتراشم! ماهوتپاککن هم گفت: هروقت کتوشلوار ماهوت به تن کردی، بیا تا لباست را پاک کنم! واژهپرست خواست اسباب خود را در یخدان بگذارد؛ یخدان گفت: یا من یخدانم یا یخهدان. چیز دیگر قبول نمیکنم. ورود افراد بیگانه ممنوع! ناچار تصمیم گرفت اسباب خود را در چادرشب بپیچد. وقتی چادرشب را پهن کرد، هرکدام از گلهای چادرشب بهصورت دهنی شد و شروع کرد به دهنکجی کردن. از تمام این دهنها یک جمله بیرون میآمد: تو اسم مرا چادرشب گذاشتهای. چادرشب را مخصوصاً موقع شب باید سر کرد، نه روز. اگر میخواهی مرا سرت کنی، شب بیا. اگر هم کار دیگری داری از انجامش معذرت میخواهم! با شکم گرسنه و پای پیاده عازم شد. ... چشمش به یک قهوهخانه افتاد. از قهوهچی آبگوشت و چای خواست. قهوهچی گفت: اینجا قهوهخانه است نه آبگوشتخانه و چایخانه! ... خودنویس را درآورد که بنویسد. قلم هم به حرف آمد و گفت: از جان من چه میخواهی؟ اگر من خودنویس هستم باید خودم بنویسم. ولم کن و به انتظار این که خودم برایت بنویسم خمیازه بکش! ... خودکار هم دم درآورده بود که: من اگر خودکار هستم باید خودم کار کنم نه با دست تو و میل تو! فریادی کشید و از خواب پرید. شرمنده شد و به وحشت افتاد که دید واژهها اگر اعتصاب کنند و از انجام خدمات طفره روند، او و امثال او گرفتار چه مصیبتی خواهند شد.»
از ابوالقاسم حالت آثاری در زمینههای طنز، شعر و ترجمه باقی مانده است. بعضی از این آثار عبارتاند از: «فکاهیات حالت»، «دیوان ابوالعینک»، «دیوان خروس لاری»، «دیوان شوخ»، «بحر طویلهای هدهدمیرزا»، «گلزار خنده»، «دیوان اشعار» (رباعیات)، «پروانه و شبنم» (قصاید اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر)، «رقص کوسه» (شامل ۲۰ داستان کوتاه)، «مقالات طنزآمیز» و همچنین ترجمه کتابهایی چون «فرعون» (الویز جارویس مک گرو)، «مینوتوس مشاور نرون» (میکا والتاری)، «تاریخ فتوحات مغول» (جی. جی. ساندرز)، «تاریخ تجارت» (اریک ن. سیمونز)، «ناپلئون در تبعید» (خاطرات ژنرال برتران)، «زندگی من» (مارک تواین)، «زندگی بر روی میسیسیپی» (مارک تواین)، «پیشروان موشکسازی» (بریل ویلیامز/ساموئل اشتاین)، «بهار زندگی» (کلارمیس هاستی کارول)، «جادوگر شهر زمرد» (فرانک باوم)، «بازگشت به شهر زمرد» (فرانک باوم)، «پسر ایرانی، سرگذشت واقعی داریوش سوم و اسکندر» (ماری رنولت)، «شبح در کوچه میکلانژ» و «مجموعه تاریخ کامل ابن اثیر».